گزارشی از نشست فیلم مستند «سپیدهدمی که بوی لیمو میداد» در خانه هنرمندان
به گزارش سرویس سینمایی هفت گاه ، سه شنبه ۱۰ تیر ماه ۹۳ نشست خبری مستند «سپیدهدمی که بوی لیمو میداد» در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران با حضور کارگردان این اثر برگزار شد .
قسمت اول برنامه به پخش فیلم مستند «سپیدهدمی که بوی لیمو میداد» با حضور کارگردان اثر، آزاده بیزارگیتی اختصاص یافت .
مستندی که از درد سخن می گفت و تبعات بمباران شیمیایی سردشت را برای مخاطب به تصویر می کشید و در تمام مدت او را تحت تاثیر خود قرار می داد و با فیلم همگام می کرد .
آزاده بیزار گیتی پس از پایان نمایش فیلم «سپیدهدمی که بوی لیمو میداد» در خصوص انتخاب سوژه این فیلم گفت : در ساخت آثار مستند،زیاد به سوژه فکر نمیکنم.موضوع جنگ دغدغه من است. نمیدانم چقدر این سوژه میتواند جذاب باشد برای تماشاگران اما فکر میکردم باید کاری در این رابطه انجام بدهم و این کار به سختی هم میسر شد،چون پشت صحنه این فیلم، بسیار جذابتر از خود فیلم بود.البته معتقدم این فیلم درباره جنگ و توپ و تانک نیست. بلکه در مورد زندگی پس از جنگ است. همه میدانند وقتی گفته بشود بمباران شیمیایی سردشت، یعنی اتفاقی در دل جنگ هشت ساله.
آزاده بیزار گیتی در این مستند روایتی از زندگی ۵ زن مصدوم شیمیایی از بمباران شیمیایی سردشت در جنگ تحمیلی را به تصویر کشیده است که شیمیایی شده اند. بمباران شیمیایی سر دشت سال ۶۶ بزرگترین بمباران بزرگترین بمباران شیمیایی جهان بعد از جنگ جهانی اول به شمار می آید
کارگردان این فیلم در توضیح اثرش گفت : آنچه شما در این فیلم میبینید، یکهزارم از تصاویری است که من به عنوان مستندساز از نزدیک با آنها مواجه بودم. در بعضی موارد من وارد حریم شخصی آدمها میشدم و اخلاق حکم میکرد حتی اگر تصاویری دارم که قضیه را جذابتر میکند و تماشاگر را بیشتر به دنبال خود میکشاند،از آنها استفاده نکنم تا فاصله بین خاطرهنگاری و حریم شخصی رعایت بشود.
وی در ادامه گفت: ابعاد فاجعه بمباران سردشت آنقدر وسیع بود که اصلا تفاوتی در میان زن و مرد وجود ندارد .
وی همچنین در رابطه با تحقیقات پزشکی فیلم بیان کرد: هرچه سعی کردم حرفهای پزشکان متخصص را در دل فیلم بگنجانم، دیدم به ساحت فیلم که یک زندگی روزمره و روان در بعد از جنگ است، نمیخورَد. بنابراین در دل فیلم آدمها خودشان میگویند که از عوارض این بمبها،آنست که مادران تا سالها بچههای بیمار به دنیا میآورند.
وی ادامه داد : در این فیلم سعی کردم همواره از شعار مستقیمگویی پرهیز کنم،ولی در لایههای پنهان فیلم به این موارد اشاره میشود. زیرا ابعاد فاجعه آن بمباران آنقدر زیاد بود که اصلاً تفاوتی در مرد و زن وجود ندارد، ولی من سعی کردم از ابتدا رویکرد خودم را در فیلم مشخص کنم.من موضوع سردشت را انتخاب کردم،چون موضوعی است که کمتر از آن صحبت شده و به آن پرداختهاند. احساس کردم هر موقع صحبتی از مصدوم شیمیایی و جانباز به میان میآید، در واقع پیش از هر چیز،تصاویری از مردان در ذهن نقش میبندد که در جای خود تکاندهنده است اما این زنها خیلی در حاشیه و تکافتادهتر بودند.گویا بیشتر فراموش شده بودند و دوست داشتم کاری کنم بر علیه این فراموشی. هیچکس نمیدانست در انزوای تنگ آن خانهها برای این زنها چه اتفاقاتی میافتد.از این جهت موضوع را به سمت زنان بردم تا بتوانم آلام و رنجهای زنهای سردشت را بیشتر مطرح کنم و نشان بدهم.طبیعی است که فیلم رویکردی زنانه دارد و من دیگر به سراغ مردها نرفتم.
کارگردان «سپیدهدمی که بوی لیمو میداد» درباره انتخاب ژانر جنگ و زمان تولید این فیلم گفت: بعد از اینکه با موضوع فیلم درگیر شدم،چون دوست داشتم فیلمی در مورد جنگ بسازم و سردشت را انتخاب کردم و تحقیقات اولیه را انجام دادم،زمانی که به سمت سردشت حرکت کردم، تیرماه سال ۸۹ بود. میدانید که روز هفتم تیر، سالروز بمباران شیمیایی سردشت است. حدود ده روز برای تحقیقات میدانی و بومی و شناسایی و عکاسی از آن منطقه رفتم. با انجمن مصدومین شیمیایی سردشت آشنا شدم و چند نفر راهنما پیدا کردم. هفتاد و پنج پرونده را بررسی کردم که از میان آنها بیست و پنج مورد انتخاب شد. بعد خانه به خانه رفتم و پای دردِ دلهایشان نشستم و عکاسی کردم و دو سال بعد،وقتی که فیلمنامه را آماده کردم، برای فیلمبرداری رفتم.
بیزار گیتی در پایان در رابطه با تغییری که فیلمنامه بوجود آمد توضیح داد و گفت : شصت درصد فیلمنامه من، شب فیلمبرداری تغییر کرد، چون همسر زنی که ستون اصلی فیلم من بر اساس زندگی او بود، اجازه نداد از همسرش تصویربرداری کنیم. دو نفر دیگر هم خیلی وضعیت جسمی و روحی بدی داشتند و توان همراهی نداشتند.دوباره افرادی را که از تحقیق اولیه به آنها رسیده بودم،چیدم و کار شروع شد. در مجموع بین دو تا سه سال درگیر ساخت این فیلم بودیم.