آقای کارگردان، گذشته که گذشته است، با آینده چه باید کرد؟!

یاد داشتی بر “گذشته”ی فرهادیmohr ekhtesasi

فیلم "گذشته" - اصغر فرهادی

سحر علی پور-سرویس سینمای هفت گاه: گذشته را می توان باز پس گیری تمامی حرف هایی دانست که فرهادی به بیان آن ها در جدایی پرداخت. این تناقض گویی را می توان نشانی از عدم داشتن ایدئولوژی دانست. فرهادی برای راضی کردن طرفدارانش و درو کردن جوایز جشنواره های خارجی، این بار به سراغ سینمای روشنفکرانه ی فرانسه رفته است بی آنکه بداند سینمای روشنفکری تنها به فیلم هایی که روندی کند و آرام دارند گفته نمی شود، بلکه دارای مولفه هایی است که در فیلم فرهادی اثری از آثار آن را نمی توان یافت.

گذشته فیلم ملال آور و خسته کننده ای است که ۱۳۰ دقیقه وقت مخاطب را می گیرد ولی در انتها بدون هیچگونه تاثیری بر مخاطب او را رها می کند. گذشته به بیان یکسری اتفاقات در گذشته می پردازد بدون اینکه با بیان آنها کاراکترها برای مخاطب معرفی شوند. این عدم شناخت سبب گشته کاراکترها تبدیل به شخصیت نشوند و در حد تیپ باقی بمانند.

اگر به بررسی کاراکترهای گذشته بپردازیم، در ابتدا با احمد (علی مصفا) روبرو می شویم. ایرانی منفعلی که در کار خودش مانده ولی حال شده منجی نجات خانواده ی همسر سابقش. ماری (برنیس بژو) مادر ۲ فرزند است که تا حال ۳ بار ازدواج کرده، اکنون نیز بچه ای از همسر سومش را در شکم دارد ولی هنوز به همسران سابقش علاقه دارد. سمیر (طاهر رحیم) عرب بی حسی که نسبت به همه چیز بی تفاوت است و همسرش در حال حاضر در بیمارستان به سر می برد.

بازی بازیگران اصلا قابل قبول نمی باشد. برنیس بژو با غلو و شلوغ کاری گمان می کند می تواند تشنج درون داستان را منتقل کند و لی در این کار ناکام است. طاهر رحیم که بود و نبودش در فیلم حس نمی شود زیرا با بازی زیرپوستی ای که از خود ارائه می دهد، تنها خودش می تواند احساسات متفاوتش را درک کند. علی مصفا هم، علی مصفای همیشگی نیست. فقط در این میان می توان بازی بازیگران خردسال را در حد قابل قبولی دانست.

در انتها هم که فیلمساز مخاطب را در انتظار واکنشی رها می کند. البته واکنش یا عدم واکنش همسر سمیر مسئله ی اصلی نیست زیرا در هر حال با خانواده ی آشفته و نابسامانی رو به رو ایم که مشخص نیست چه آینده ای در پیش خواهد داشت و کسی نیست به آقای کارگردان ما بگوید، گذشته که گذشته است، با آینده چه باید کرد؟!

کاش فیلمساز در انتها به جای بستن قابی دراماتیک حداقل برای ما مشخص می کرد تکلیف کودک درون شکم ماری چه می شود.

امیدواریم کارگردان اسکاری ما دفعه ی بعد به جای ساخت فیلمی روشنفکرانه که توانسته تنها روند کند اینگونه فیلمسازی را درک کند، دست به ساخت فیلمی بزند که در آن به انسان و دردهای انسانی توجه شده است. و به خاطر داشته باشد، پشت سر نیست فضایی زنده، درنتیجه بازگشت به عقب چه در زندگی و چه در روند فیلمسازی چیزی جز شکست را به بار نمی آورد!

مطالب مرتبط

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

10 + 7 =