اشک های خشک شده ی خورشید
یاد داشتی بر نمایش “عرق خورشید، اشک ماه”
سحر علی پور- سرویس تئاتر هفت گاه: خدا، انسان، دین. خدا انسان را آفرید و برای هدایتش دین را فرستاد.
انسان، دین، حکومت. انسان ها با حکومت خود بر انسان های دیگر و قدرت طلبی و به طبع آن جنگ وخونریزی، اصل و هدف دین را فراموش می کنند و تنها در پی رسیدن به اهداف خود می باشند.
زمانی که یک کشور به کشوری دیگر حمله می کند و با جنگ و خونریزی تلاش می کند مردم کشور درگیر جنگ را از همه لحاظ، فرهنگ، دین و آداب و رسوم و … شبیه خود کند و در این میان از ابزاری جز خشونت استفاده نمی کند، سرانجامی جز نابودی و فنا ندارد گرچه برای مدتی بتواند در آن سرزمین فرمانروایی کند.
“عرق خورشید، اشک ماه” داستان تسلط فرانسیسکو پیساروی اسپانیایی را روایت می کند که با حمله به کشوری سرخ پوست نشین در تلاش است که فرهنگ کشور خود را در آن سرزمین غالب کند. تا جایی که حتی خدای آن را به بردگی می گیرد و تمام اینها تنها با جنگ و خونریزی میسر شده است.
نمایشنامه ی “عرق خورشید، اشک ماه” را محمد چرمشیر با اقتباس از نمایشنامه ی “یغمای باشکوه خورشید” اثر پیتر شفر نوشته است. هدایت بازیگران را آتیلا پسیانی بر عهده داشته و رضا کیانیان (پیسارو)، علیرضا خمسه (پسر خورشید)، خسرو پسیانی (کاتب) و تعدادی کودک خردسال در این اثر به هنرنمایی پرداختند.
سه بازیگر اصلی نمایش هر کدام معرف گونه ای از شخصیت انسانی اند که حتی در روزگار امروز نیز با آنها برخورد می کنیم.
فرانسیسکو پیسارو: نماد انسان هایی که گرچه در ظاهر فرمانده و همه کاره ی ماجرا هستند اما در واقع آلت دستی بیش نیستند. گمان می کنند که به چیزی اعتقاد راسخ دارند و برای دفاع از آن از انجام هیچ کاری دریغ نمی کنند اما در حقیقت تنها در پی اطاعت کورکورانه از مذهب، حکومت و یا هر چیز دیگری هستند. انسان هایی که از خود چیزی ندارند و تنها پشت نقابی که به چهره می زنند، معنا می یابند.
کاتب: نماد انسان هایی که هیچگاه جایگاه خاصی در جامعه نداشته اند. سرشار از عقده های روحی و جسمی اند و همیشه چون ماری در کمین نشسته اند تا نیش خود را در بدن کسی فرو کنند. فردی که اگر زمانی سررشته ی امور به دستش بیافتد دیگران را نابود می کند تا قدرتی را که هیچگاه نداشته است را به دست آورد.
پسر خورشید: نماد انسان هایی که همیشه مورد ظلم بوده اند اما تنها کاری که از دستشان برمی آمده، سکوت بوده است. انسان هایی که در واقع ظلم پرورند و رهاییشان هم به دست خودشان نیست و حقیقت این است که تنها از سلطه ی یک ستمگر به زیر سلطه ی ستمگر دیگری رفته اند.
گروه سربازان پیسارو کودکانی نابالغ اند که نشان دهنده ی افرادی مطیع و بی اراده اند که تنها دستورات را انجام می دهند. از لحاظ فرهنگی نیز نماد جامعه ای هستند که از همان کودکی با اسلحه بزرگ می شوند و تنها با مفهوم جنگ و خونریزی آشنایند. طرف دیگر هم از کودکی با دفاع از سرزمینش بزرگ شده است.
تمام این عناصر و شخصیت ها در حقیقت مهره هایی هستند در دستان پادشاهی که در سرزمینی دور در قصرش در کنار نشمه های مادریدی خود روزگار خوشی را سپری می کند بی آنکه بداند انسان هایی بی گناه در زیر چکمه های سربازانش له می شوند و تمام اینها تنها و تنها برای قدرت طلبی و کشور گشایی است.
همه ی اینها به این دلیل است که انسان ها در خواب به سر می برند، خوابی که باید هرچه زودتر از آن بیدار شوند.
“تو می دونی من خوابم، می بینی دارم زجر می کشم. پس چرا بیدارم نمی کنی؟!!! ” *
…………………………..
آقای پسیانی که جدیدا تمام کاراش با خانوادش انجام میشه….درست نقش داوود نژاد رو در تئاتر داره بازی می کنه…
من خیلی بازخورد خوبی از این تئاتر نشنیدم. ولی یادداشت اینجا نشون می ده که نباید کار بدی باشه…
دیدن خمسه با نقش متفاوتش باید جالب باشه
من خیلی دوست دارم کارای این بزرگا مخصوصا آقای کیانی رو از نزدیک ببینیم.
ولی حیف که این کارها شهرستان نمیاد..
از کجا می شه فهمید که فیلم این تئاتر بعدا به بازار میاد یا نه؟
اگه میشه لطفا راهنمایی کنید
من این نمایش رو دیدم. طراحی صحنه خیلی متفاوتی داشت. بازی هاعالی بود.اون همه شلوغ کاری واسه اوردن اسب هم به نظرم الکی بود…