این فلکه‌های مردم‌گریز/ نگاهی به نقش میدان‌ها در زندگی امروز ما

هفت گاه

به گزارش سرویس معماری هفت گاه، افزایش حضور خودرو در شهر، خیابان‌کشی‌ها با به صلیب‌کشیدن شهر‌ها در محل تقاطع محور‌ها، پدیده‌ای جدید به نام فلکه را ایجاد کرد که امروزه همه شهرهای ما با نتایج آن دست و پنجه نرم می‌کنند. فلکه‌ها عبارتند از گشودگی‌های تقاطع محور‌ها و جزیره‌ای در وسط این گشودگی‌ها، دارای پوشش گیاهی، آب‌نما، فواره و بعضا مجسمه که عملکرد غالب آن‌ها توزیع حرکت سواره‌ها است. در طرح فلکه تنها چیزی که مطرح نبوده، حضور انسان و مفاهیم عمیق نهفته در فضای شهری بود.

روی نقشه‌های اینترنتی شهر تهران، جای میدان ولی‌عصر با علامت مترو یکی شده است. مترویی که قرار است از بار ترافیکی شهر کم کند و مردم را از راهروهای زیر زمین از نقطه‌ای به نقطه دیگر شهر جا به جا کند. اگر سرمان را از نقشه‌های کاغذی و مجازی بیرون بیاوریم و به میدان ولی‌عصر قدم بگذاریم، این میدان را پیچیده در تابلوهایی می‌بینیم که با شکل و توضیح، از مترو و مزایای آن سخن می‌گویند. هرچند خیابان ولی‌عصر به واسطه چنارهای زیبا و سایه مستدامش بر سر عابران، همواره مکان تفرج و گشت و گذار است، اما میدان این خیابان طویل، تنها جایی است برای دور زدن؛ دور زدن مردم… دور زدن ماشین‌ها… مشابه چنین وضعیتی را در امتداد خیابان ولی‌عصر و کمی پایین‌تر در میدان منیریه نیز شاهد هستیم. جایی که امروزه کارکرد می‌دانی خود را از دست داده است.

میدان‌ها قرار نبود این چیزی باشند که در حال حاضر هستند. قرار نبود جایی باشند که دورشان بزنیم و فلسفه وجودی‌شان دقیقا نقطه مقابل چیزی بود که اکنون هستند.

هفت گاه

معادل واژه میدان، در زبان انگلیسی پلازا است که در ایتالیایی پیاتزا و در اسپانیایی پلاکا گفته می‌شود و هر سه کلمه از واژه لاتین پلاتی مشتق شده‌اند. پلازا فضایی است برای تجمع مردم و معاشرت. خوردن و آشامیدن و مشاهده اطراف در کنار هم. اما آن‌چه امروز می‌بینیم بنا بر گفته شهرسازان، آن میدانی نیست که در ابتدا منظور نظر طراحان فضای شهر بوده‌ است.

با حضور گسترده اتومبیل‌ها در خیابان‌ها و معابر و غلبه جمعیت‌شان بر جمعیت عابرین پیاده، میدان‌ها که قرار بود، جایی برای تعامل مردم با یکدیگر باشند، تبدیل به فلکه شدند. فلکه‌ها برخلاف میادین، وظیفه اصلی خود را در حل معضلات اتومبیل‌ها می‌بینند نه مردم. فلکه‌ها فضاهایی هستند که قرار است با حضور خود از بار ترافیکی بکاهند و سهولت در عبور ماشین‌ها را سبب شوند و همین باعث پراکنده شدن مردم از فلکه‌ها می‌‌شود.

از سویی دیگر، مدت زمان طولانی برای تعمیر و مرمت بعضی از میادین سبب شد تا به بوته فراموشی سپرده شوند و پس از رونمایی از طرح جدید آن‌ها، مردم ارتباط لازم را با این میادین برقرار نکنند. نمونه ساده آن، میدان انقلاب که به واسطه حضور گسترده کتابفروشی‌ها یکی از مهم‌ترین و پر رفت و آمد‌ترین مکان‌ها است اما تنها نام میدان را با خود یدک می‌کشد و چیزی از مفاهیم آن را به ارث نبرده است و گاهی حتی از دید عابران پنهان می‌ماند. در حالی که این مکان به سادگی قابلیت تبدیل شدن به یک عرصه عمومی فرهنگی را داشت و این فرصت از بین رفت.

دکتر جهان‌شاه پاکزاد آغاز این تغییر و تحول را به گردن دوران حکومت رضاخان می‌اندازد و معتقد است: با افزایش حضور خودرو در شهر، خیابان‌کشی‌های این دوره با به صلیب کشیدن شهر‌ها در محل تقاطع محور‌ها، پدیده‌ای جدید به نام فلکه را ایجاد کرد که امروزه همه شهرهای ما با نتایج آن دست و پنجه نرم می‌کنند.

فلکه‌ها عبارتند از گشودگی‌های تقاطع محور‌ها و جزیره‌ای در وسط این گشودگی‌ها، دارای پوشش گیاهی، آب‌نما، فواره و بعضا مجسمه که عملکرد غالب آن‌ها توزیع حرکت سواره‌ها است. در طرح فلکه تنها چیزی که مطرح نبوده، حضور انسان و مفاهیم عمیق نهفته در فضای شهری بود.

تغییر و تحولات بعدی شهرهای ما، عمدتا معطوف به حرکت سواره و توزیع ترافیک وسایط نقلیه خصوصی شد، تا جایی که نه تنها بر پیکر شهرهای ما خراش‌های عمیقی به نام راه شهری ایجاد کرد بلکه به تدریج و تقریبا همه میادین شهری‌مان را تبدیل به فلکه نمود. حال آنکه این پدیده جدید درست عکس میادین عمل می‌کند، فلکه‌ها محل توزیع و تفرق‌اند ولی میادین محل تجمع! در فلکه وجه غالب استفاده‌کنندگان سواره‌ها هستند، ولی در میدان پیاده‌ها.

هفت گاه

دکتر مهشید منزوی، متخصص جغرافیای شهری در این خصوص به هنرآنلاین گفت: آن‌چه در این مورد مشهود است، آن است که روحیه مردم در طی این سال‌ها به مرور تغییر کرده و سیاست‌های دولتی در این خصوص بی‌تاثیر نبوده است. مردم در خود خزیده‌اند. نمونه این تغییر روحیه را می‌شود در رستوران‌ها نیز مشاهده کرد. مردم ما بیشتر ترجیح می‌دهند با تلفن به رستوران، غذای خود را درب منزل تحویل بگیرند تا در یک محیط جمعی در کنار آدم‌های دیگر غذا بخورند.

او در ادامه افزود: سال‌ها است که عرصه‌های عمومی و میادین تخریب شده‌اند و در محلات قدیمی مثل منطقه ۱۲ اثری از آثار این عرصه‌ها نمی‌بینید. هرچند در حال حاضر برنامه‌هایی برای بازگرداندن این المان‌ها و عناصر وجود دارد اما به نظر نمی‌رسد خواست عمومی و جمعی استقبال چندانی از این طرح‌ها کنند. در حال حاضر در همین منطقه ۱۲، شهرداری در نظر دارد در حریم امامزاده یحیی، عرصه عمومی ایجاد کند.

او با انتقاد از سیاست‌گذاری‌های غلط گفت: در گذشته‌، عرصه عمومی فضایی بوده برای گفتمان و پیدا کردن راه حل مشکلات. اما به مرور زمان این میل در مردم کور شده و ممکن است به این راحتی‌ها دوباره ایجاد نشود.

منزوی هم‌چنین نگاهی نیز به کشورهای جهان دارد: در بسیاری از کشورهای پیشرفته علاوه بر اینکه میادینی را جهت تجمع و معاشرت مردم، در سطح شهر طراحی می‌کنند، از سویی دیگر روز به روز از تعداد فلکه‌هایی که تنها وظیفه توزیع اتومبیل‌ها را بر عهده دارند، کاسته شده و این فلکه‌ها جای خود را به تقاطع‌های غیرهمسطح می‌دهند.

با همه این تفاسیر، به نظر می‌رسد احیای میادین و عرصه‌های عمومی شهری، توجه به موارد مختلف چون مسائل اجتماعی و فرهنگی مردم و نگاه درست و اصولی به طراحی فضای شهری را می‌طلبد.

منبع: هنرآنلاین

مطالب مرتبط

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیست − یک =