تفکر و اندیشه ی لطفی ادامه خواهد داشت

یادداشت ذیل به قلم “استاد بیژن کامکار” به مناسبت بزرگـــداشت چهلمــــــین روز درگذشت اســتاد محـــــــــــــمدرضا لطفی، در ویژه نامه هفت گاه به همین مناســبت   (لطفی از جانب خدا ) ، منتشر شده است.

mohr ekhtesasi

بیژن کامکار

ساعت ۱۰ یا ۱۱ شب زیرنور فلورسنت خیابان سنندج تنها مکانی که دانش آموزان دروس امتحانی خود را مرور می کردند، مشغول درس خواندن بودم(خیابان سابق پهلوی). صدای اتوبوسی که جلو آموزش و پرورش سنندج در باغ ملی شهرمان توقف نمود توجه ام را جلب کرد. حدودا ۳۰ الی ۴۰ سپاهی دانش (در رژیم گذشته دیپلمه ها را بجای سربازی به دهات می فرستادند که به روستائیان درس بدهند، به آنها سپاه دانش می گفتند) از ماشین پیاده شدند، در میان آنها جوان بلند قدی که تاری بدست داشت پیاده شد و من چون خودم نوازنده ی تار بودم نظرم جلب شد، و پیش رفتم و سلام کردم، پرسیدم شما تار می نوازید؟ گفت بله. و الان خسته ام. گفتم من هم تار می زنم. او گفت من می خواهم فردا پس از سمینار سپاه دانش، کارشناس موسیقی کردستان را ملاقات کنم. گفتم ایشان پدرم هستند و من ترتیب این ملاقات را می دهم. خود را معرفی کرد. محمدرضا لطفی سپاهی مامور در کردستان. من هم بیژن کامکار می باشم. گفت قبل از هرچیز یک هتل تمیز و خوب به من معرفی کنید که امشب را به صبح برسانم. گفتم اگر تمام سنندج را بگردی تمیزتر از هتلی که من دارم نمی توانی پیدا کنی و او بعد از تعارف بسیار به خانه ی ما آمد و در این خانه ماند و در این خانه پروژه ی تشکیل گروه شیدا بسته شد و داماد این خانه شد و بعدها یکی از ستونهای محکم و استوار گروه شیدا و عارف و کانون چاووش بچه های این خانه شدند و در گروه شیدا اعضاء اصلی را ساکنان این خانه تشکیل دادند. بیژن ، پشنگ ، ارژنگ و بعدها اردشیر و ارسلان، به این گروه ها پیوستند.

زمانی که محمدرضا لـطفی به خانه ما آمد و پدرم کار او را دید از رفتن او به دور افتاده ترین آبـــــــادی اورامان که وسط کوههای اورامان بود جلوگیری کرد و از رؤسای ارتش خواست او را به «سرنجیانه» نزدیکترین روستا به شهر ســنندج بفرستند که او بتواند کارش را بیشتر در سنندج انجام دهد.

بنیانگذاران گروه عارف و تشکیل کانون چاووش، حضور در مرکز حفظ و اشاعه ی موسیقی در زمان ریاســـت محمــدرضا و دانشگاه تهران و رادیو تهران(میدان ارک) کانون چاووش(خیابان حقوقی)- از این خانه برخاستند که شاهد و ناظــــر تمام آثار محمدرضا لطفی و مجری وفادار کارهای بیادماندنی محمدرضا لطفی بودند.

نویسنده میهمان: استاد بیـــژن کـامـکـار 

مطالب مرتبط

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

9 − 2 =