شاعر ِشعرهایی برای تمام فصول

یادداشتی به بهانه سالروز درگذشت فریدون مشیریهفت گاه

fmpcal28

هیچ یادم نیست که اولین آشنایی من با شعر نو با خواندن اشعار سهراب سپهری بود یا اشعار فریدون مشیری !؟ اما خوب به خاطر دارم که ۹ یا ۱۰ ساله بودم و در مسیر خانه به مدرسه یک کتاب فروشی کوچک بود که در ویترین آن کتابی بود با جلد آبی و با عنوان ” گزیده اشعار فریدون مشیری ” که عکسی از او بر آن نقش بسته بود و همه ی خواهش آن روزهای کودکی من داشتن آن کتاب بود و نهایتا بعد از نوروز ، ۷۵۰ تومان  عیدی ، من را صاحب آن کتاب کرد و با فریدون مشیری آشنا …

و این گونه شد که مشیری برای من شد شاعر تمام لحظه ها ، کودکی و لذت بردن از شعرهایی که برای دخترش سروده بود (۱) ، تا نوجوانی و هیجان ها و عاشق شدن ها و فارغ شدن هایم و همیشه و همه جا شعر ” کوچه ” (۲) را از حفظ خواندن ، تا جوانی و شور و شوق تغییر دادن و نو کردن ِ همه چیز و همه جا و همه کس و ایمان یافتن به قدرت و توانایی دست (۳)  ، تا امروز که پخته تر از قبل ” امیر کبیر ” اش (۴) اشکم را جاری می سازد  و ” آزادگی ” اش (۵) شده است سرمشقم و ” دوستی ” اش (۶) منش ام در رفاقت .

مشیری شاعری بود توانا با زبانی ساده ، چنان ساده که از کودکی قابل فهم بود و چنان شاعرانه که در آثار موسیقی ما جایگاه بزرگی را به خود اختصاص داد و بزرگان موسیقی ما همیشه نگاهی به اشعار او داشته اند .

او شعر را و رسالت شاعر را خوب درک کرده بود و  اشعارش نه شعر پستو و دور کرسی نشینی های زمستانی بود و نه شعر روشنفکری و غریب با مردم ، بلکه شعر ی می سرود نزدیک به حال و هوای مردم و اجتماع ، او حرف روشنفکر را به زبان مردم می سرود که ” …بشر دوباره به جنگل پناه خواهد برد… ”  (۷) و هر کسی ، از دخترک عاشق پیشه تا جوانی مبارز و انقلابی ، از ظن خود زیر لب زمزمه می کرد که ” بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم … ”  (۸) و همزمان که از حافظ و جام می ، شعر می سرود از جنگ ویتنام و بمب هایی که بی خبر ، خانه ها را نابود می کردند (۹) نیز می گفت و با همه ی اینها بود که در کنار سهراب سپهری ، شد شاعر محبوب من و بسیاری چون من ، از دیروز تا امروز و فردا .

و هنوز آن کتاب فروشی با همان ویترین قدیمی سر جایش هست و بی شک منتظر دخترک خردسال دیگری است که  کتابی از او بخرد و دلبسته ی شعر  ِشاعری چون فریدون مشیری شود .

                                                                                  

۱) شعر آسمان کبود ، دفتر گناه دریا ، سال ۱۳۳۵
۲) شعر کوچه ، دفتر ابر و کوچه ، سال ۱۳۴۱
۳) شعر دستهامان نرسیده است به هم ، دفتر از دیار آشتی ، سال ۱۳۷۱
۴) شعر امیرکبیر ، دفتر ریشه در خاک ، سال ۱۳۶۴
۵) شعر آزادگی ، دفتر از دیار آشتی ، سال ۱۳۷۱
۶) شعر دوستی ، دفتر از دیار آشتی ، سال ۱۳۷۱
۷) شعر کوچ ، دفتر بهار را باور کن ، سال ۱۳۴۶
۸) شعر کوچه ، دفتر ابر و کوچه ، سال ۱۳۴۱
۹) شعر کوچ ، دفتر بهار را باور کن ، سال ۱۳۴۶

نویسنده میهمان : الهام صادقی

مطالب مرتبط

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار − دو =