«شاهنامه فردوسی» به نثر برای جوانان توسط مسعود خیام منتشر شد.
به گزارش سرویس ادبیات هفت گاه ، «شاهنامه فردوسی برای جوانان» در سه جلد منتشر شده و نویسنده در ابتدای آن نوشته است: دفتر کبیر شاهنامه را به سادگی برای نوجوانان گستره زبان فارسی بازخواندهام.
نویسنده در مقدمهای بر کتاب نوشته است: شاهنامه شامل سه بخش اسطوره، حماسه و تاریخ است. بخش اسطوره از آغاز شاهنامه تا پایان کار فریدون است. بخش حماسه از اول پادشاهی منوچهر تا پایان کار رستم و بخش تاریخ از امپراطوری اسکندر تا پایان کتاب است. البته اینطور نیست که اسطوره و حماسه و تاریخ کاملا و مشخصا جدا ایستاده و تداخل نکرده باشند. من فکر کردم برای شما، بخش اسطوره و حماسه را بیاورم و بخش تاریخ را برای آینده بگذارم. البته از بخش تاریک تاریخ یکی از دلایل انقراض ساسانیان را به شما نشان میدهم.
صندوقچهای که بیش از هزار سال زیر دریا مانده باشد، خزه و جلبک گرفته است و ما مجبوریم تا حدودی تمیزش کنیم. شاهنامه موقعی تولید شده که کامپیوتر و حروفچینی نبوده، ماشین چاپ نبوده، حتا برق هم نبوده. میتوانید تصور کنید که در این شرایط، تولید کار آن هم با این حجم چقدر دشوار بوده. فردوسی وقتی مینوشته، فرصت و امکان ویرایش نداشته. بعد کار به دست کاتبان دربار رسیده که هر کدام یک بار یا چند بار رونویسی کردهاند. هر نسخه رونویسیشده در طول زمان، باز هم رونویسی شده. جا افتادن بعضی شعرها یا راه یافتن غلطها طبیعی است. اما شاهنامه به گونهای است که خواننده را، بهویژه اگر کاتب و رونویس هم باشد، سر ذوق میآورد و ممکن است به سلیقه خود مصراعی یا بیتی را تغییر دهد، یا بیتی بیفزاید یا حتا تکهای به داستان اضافه کند. و این کار هزار سال ادامه یابد. اکنون متوجه میشوید که با چه آشفتهبازاری روبهرو میشویم. هر کس هر چه به شاهنامه افزوده جز خیانت کاری نکرده. بدسلیقگی به کنار، تخریب شاهنامه، تخریب سند ملی حضور تاریخی ماست. بنابراین هر کجا به شاهنامه یا به فردوسی ایراد گرفتیم منظورمان ایراد گرفتن به افزودههای شاهنامه است. ما به ساحت شاهنامه و فردوسی جز با بزرگداشت و احترام نزدیک نمیشویم. در مورد شاهنامه هر نوع داوری بیمورد است. شاهنامه آنجاست. محکم و استوار، مثل کوه، مثل دماوند ایستاده است. ما نمیتوانیم به جایگاه شاهنامه و فردوسی بیفزاییم یا از آن بکاهیم. میتوان و باید آن را با نگاهی انتقادی خواند اما نباید به آن گیر داد. بر ماست که اگر میتوانیم، گذشته خود را با کمک شاهنامه بشناسیم، بر ماست که تا میتوانیم از آن برداریم، ذکر مرجع نیز لازم نیست؛ خودش فریاد خواهد زد.
نسخههای مختلف شاهنامه اختلافات اساسی دارند. خوشبختانه چندین نفر کمر همت بسته، به تصحیح شاهنامه پرداختهاند. من به کارهای همه نگاهی انداختهام اما برای کار حاضر پنج شاهنامه روی میز من باز بوده است. شاهنامههای ۱-ژول مول، ۲-مسکو، ۳-جلال خالقی مطلق، ۴- محمد دبیرسیاقی، ۵- فریدون جنیدی.