ضیاء موحد با اشاره به برخی دلایل تحولات فرهنگی و هنری در هر دوره تاریخی میگوید: برای آغاز دوره بعد باید مقداری صبر و تحمل داشت، چون اینگونه نیست که هر ۲۰ یا ۵۰ سال شاعران بزرگ سر برآورند.
به گزارش سرویس ادبیات هفت گاه ، این شاعر پیشکسوت در پاسخ به این پرسش که در تحولات و به وجود آمدن شاهکارهای ادبی – هنری چه مسائلی بیشترین تاثیر را دارد، گفت: کل فرهنگ نقش دارد. برای به وجود آمدن آثار مولوی، فردوسی، حافظ و سعدی کل فرهنگ تاثیر دارد. آثار این شاعران زمانی به وجود آمد که در مقطعی از زمان، فرهنگ به شکوفایی رسید. در دوره به وجود آمدن این آثار حدود و ثغور و جایگاه انسان معلوم است، در نتیجه کسانی پیدا میشوند که سخنگوی این میراث میشوند. اما وقتی به قرن بیستم میرسیم با تغییر آدم و عالم مواجه میشویم و هر روز یک نظر و حرف تازه میشنویم. در این دوره با به هم ریختن اخلاقیات، زیاد شدن بیایمانی و اضطرابهایی که جهان به وجود آورده است مواجه میشویم.او در ادامه اظهار کرد: در دوره رنسانس که آدم امیدوار است و فکر میکند جهان آینده روشنی دارد، باز هنرمندانی پیدا میشوند که آثارشان در اروپا اوجی پیدا میکند. اما پس از جنگ جهانی دوم ذهنیت روشنفکران به خاطر تحولات جنگ و اتفاقات آن به هم میریزد و آنها از این حرف میزنند که آن همه امید و آرزو چه شد؟ در عصر حاضر نیز گویی دنیای یکپارچه از دست رفته است و هر روز دنیای تازهای به وجود میآید که دائم به رنگی دیگر درمیآید.
ضیاء موحد درباره تحولات فرهنگی و چگونگی ایجاد شاخصترین آفرینشهای ادبی و هنری ایران نیز گفت: درباره ایران داستان دیگری هم وجود دارد. در اینجا هر حرکت تازهای تا شروع میشود خیلی زود به اوج میرسد؛ مثلا شاهنامهسرایی تا قبل از نگارش «شاهنامه» فردوسی در ایران مرسوم بوده است و با «شاهنامه» فردوسی به اوج میرسد. یا غزل عارفانه یا غزل عاشقانه سعدی به سرعت به اوج میرسد. سپس به سرعت این دوران را طی میکنیم و به دوره سبک هندی میرسیم که به نظر ما صائب در راس آن قرار میگیرد، اما وقتی بازگشت میکند دیگر چیزی از آن درنمیآید. تا به دوره مشروطه میرسیم که برای غزل و قصیدهسرایی مشکلاتی به وجود میآید و شعر به قالبهای وسیعتر و گستردهتری نیاز دارد.
او درباره تحولات پس از دوره مشروطه نیز گفت: با روی کار آمدن نیما و پس از گذشت دو دهه از انتشار «افسانه» او، موجی از شاعران خوب و صداهای ممتاز و متعین به وجود میآید که باز اوجی در ادبیات ماست. اما برای آغاز دوره بعد باید مقداری صبر و تحمل داشت چون اینگونه نیست که هر ۱۰، ۲۰ یا ۵۰ سال شاعران بزرگ سر برآورند. در غرب هم همینگونه است و ما در آنجا هم پس از شاعرانی چون الیوت دیگر شاعرانی به آن بزرگی نداریم.
او در عین حال تاکید کرد: شاید هیچ کسی به درستی نتواند قواعد تحولات و نوآفرینی را بگوید. من هم تنها توصیف کردم و اشارههایی به برخی از علتهای آن داشتم. البته کتاب «دیروز و امروز شعر فارسی» مقالهای دارد که در آنجا هم از نگاه فلسفی گفتهام که در این زمینه احکام قطعی نداریم.
این شاعر در پاسخ به این موضوع که دولتمردان چقدر در این تحولات نقش دارند، گفت: متاسفانه نقش دارند و نقش منفی هم دارند. متاسفانه از دهه ۵۰ به بعد ما دوست داریم در قالبهای کهنه بمانیم و گویا اینجا بیشتر احساس راحتی میکنیم. گویا ما خیلی نمیتوانیم از آزادی استفاده کنیم.