فیروزه نوایی: بانوان، شانه به شانه آقایان ، مقام والائی در عرصه موسیقی دارند.
اشاره : مطلب زیر در ویژه نامۀ “بهاریه” هفت گاه به مناسبت بهار نود و سه منتشر شده است.
خبرنگار سرویس موسیقی هفت گاه با خانم فیروزه نوایی گفت و گویی به مناسبت حضورشان در جشنواره ی موسیقی فجر و آغاز سال نو ترتیب داده است که مشروح آن را می توانید در زیر مطالعه کنید.
بیوگرافی خود را برای ما بگویید و اینکه در حال حاضر چه می کنید ؟
در سال ۰۱۱۱ در اهواز متولد شدم. پس از اتمام تحصیلات در هنرستان عالی موسیقی تهران با اخذ بورس تحصیلی وارد دانشگاه موسیقی وین شدم و تحت نظر پروفسور هانس رزنی چک Hans Reznicek مدرک کارشناسی ارشد با رتبه ممتاز را اخذ کردم. پس از اتمام تحصیلات به ایران بازگشتم و فعالیت هایی نظیر نوازندگی فلوت با ارکستر های رادیو و تلویزیون و سمفونیک تهران را انجام دادم. در حال حاضر در سوئیس اقامت دارم و در کالج موسیقی دولتی در شهر دورن بیرن اتریش مشغول تدریس در رشته فلوت نوازی و موسیقی مجلسی هستم. و با همکاری انجمن فلوت ایران قصد فعالیت در زمینه آموزش فلوت به علاقمندان و ایجاد یک گروه “کر فلوت” را دارم.
فلوت انواع مختلف دارد. همانطور که می دانید: فلوت معمولی، فلوت آلت، فلوت باس، فلوت کنتراباس و ییکولو، توسط این سازها می توان به راحتی یک ارکستر مجلسی زیبا را هماهنگ کرد. تنها اشکال نداشتن این سازها در ایران است که انشالله در صدد هستیم که افرادی را پیدا کنیم که مشتاق به کمک مالی به ما هستند.
یکی از بزرگترین آرزوهای دیرینه من این است که بتوانیم یک روز در ایران، وطن خودم، این کارها را انجام داده و از تلاش در این راه باز نخواهم ایستاد. چه شد که در رشته فلوت درس خواندید؟
من دلم می خواست پیانو بزنم، مثل آرزویی که هر دختری دارد. ولی چون سنم آن زمان ۰۱ سال بود برای پیانو دیر بود. خدا بیامرزد آقای یوسف یوسفی زاده یکی از بهترین استادان ما بودند. ایشان از من امتحان ورودی به هنرستان را گرفتند و گفتند که بهتر است که یک ساز بادی بزنم. من هم از این کلاس به آن کلاس رفتم و سازهای مختلف را دیدم و گوش کردم و در آخرعاشق فلوت شدم . انتخاب درستی انجام دادم. چگونه به ارکستر سمفونیک دعوت شدید و تا چه زمانی با این ارکستر همکاری داشتید؟
من بعد از دیپلم از هنرستان عالی موسیقی یک بورس تحصیلی برای وین در اتریش گرفتم که باید بعد از پایان تحصیل به ایران مراجعت می کردم و کار می کردم تا جبران بورس شود. همانطور که گفتم امتحان ورودی ارکستر را خیلی خوب اجرا کردم و در نتیجه آقای فرهاد مشکات من را استخدام کردند و جمعا من مدت دو سال کارمند ارکستر سمفونیک بودم.
ارکستر سمفونیک در زمان شما چه وضعیتی داشت؟
من در سال ۰۶۴۱ میلادی وارد ارکستر سمفونیک شدم. آن زمان ارکستر فعالیت بسیار زیادی داشت و در سطح بسیار خوب و عالی هر روز تمرین های خودش را انجام می داد و هفته ای هم یک یا دو کنسرت اجرا می کرد.
تنها به نوازندگی و تدریس فلوت مشغول هستید یا به آهنگسازی نیز می پردازید؟
خیر من فقط تدریس فلوت می کنم و همیشه به قدری شاگردانم زیاد بوده اند که دیگر لزومی نداشت ساز دیگری تدریس کنم. گاهی دیده می شود که همکاران چون تعداد شاگردان زیاد نیست ، مجبور به تدریس فلوت آیک یا پیانو هم می شوند ولی خدا را شکر من نیازی نداشتم. آهنگسازی هم نمی کنم.
اوضاع هنرمندان زن در عرصه آهنگسازی را در دنیا و ایران چگونه می بینید؟
در عرصه آهنگسازی نمی دانم و زیاد برخورد با مسائل روزمره ی آنها نداشتم ، ولی می دانم که به عنوان نوازنده هر روز جایگاه بیشتری به دست می آوردند و بانوان شانه به شانه آقایان مقام والائی در عرصه موسیقی دارند. کما اینکه در ارکسترهایی مانند Wiener philarmanic تا چند سال پیش نوازنده ی خانم وارد ارکستر نمی شد که آن نیز اکنون از میان رفته است. چه شد که پس از اتمام تحصیلات سوئیس را برای زندگی انتخاب کردید؟
من پس از اتمام تحصیلات به سوئیس نیامدم. همسر من آقای سعید تقدسی که ایشان هم فلوتیست هستند و از )تقدسی های هنرمند و معروف ایران، برادران تقدسی که پدر شوهر و عموی شوهر من هستند( همیشه در سوئیس کار می کرد و این امر باعث شد که من از وین به استان فورالبرگ آمدم که فاصله زیادی که بین ما بود کوتاهتر شود. حدودا نزدیک به یک سال همسرم بعد از تدریس آخر هفته ها با قطار ۱۱۱ کیلومتر را به وین می آمد و یکشنبه شب ها دوباره با قطار به سوئیس بر می گشت و تمام هفته کار می کرد این مدت یک سال بسیار طاقت فرسا و سخت بود، بخصوص از زمانیکه پسر اول من سام عزیزم در این فاصله به دنیا آمده بود و پدرش نمی توانست شاهد رشد و بزرگ شدنش باشد . بدین ترتیب من به فورالبرگ که نزدیکتر بود آمدم. آن زمان من در وین در کنسرواتوار )شوبرت( تدریس می کردم. در نتیجه به مدرسه موسیقی در شهر Dornbirn نقل مکان کردم که نزدیک مرز سوئیس و اتریش در شهر برگنز اقامت گزیدم. در آنجا بود که دومین فرزندم به نام پیام را به دنیا آوردم. او اکنون ۱۷ ساله می باشد و سام فرزند ارشدم ۱۱ ساله است که متاسفانه اشتیاقی به تحصیل در رشته موسیقی نداشت، ولی پیام ویلن سل می نوازد و تا چند هفته دیگر مستر خود را در دانشگاه بازل تمام می کند. در شهر زوریخ زندگی می کند و قسمت اول تحصیل خود را در آنجا به اتمام رسانده است. و هم اکنون در ارکستر سمفونیک بازل کار می کند و اسیتانت معلم خودش در دانشگاه بازل است. با سن کمی که دارد بسیار موفق و عاشق موسیقی است. من حدود ۱ سال پیش، بعد از اینکه بچه ها دیگر از پیش ما رفته بودند به کشور سوئیس نقل مکان کردم. البته باز هم نزدیک مرز هستیم که بتوانم این یک سال باقیمانده آخر کار خودم را نیز تمام کرده و بازنشسته بشوم.
در بیوگرافی که از شما مطالعه کرده ام، اشاره ای به حضورتان در جشنواره موسیقی فجر نشده است، علاوه بر بیست و نهمین جشنواره موسیقی فجر، در کدامیک از دوره های آن حضور داشتید؟
خیر، من تاکنون هیچگونه همکاری نداشتم و کنسرتی اجرا نکرده بودم. شرایط فعلی ، انگیزه را در من ایجاد کرد که تمایل به اجرای کنسرت و تدریس در ایران پیدا کنم و برای اولین بار بعد از سی و پنج سال به روی صحنه رفتم .
کیفیت برگزاری جشنواره موسیقی فجر را در چه سطحی می بینید و نسبت به سایر جشنواره های موسیقی بین المللی در چه جایگاهی قرار دارد؟
بسیار خوب بود و همه ی مسئولین واقعا تمام سعی خودشان را به نحو احسن انجام دادند که انشالله از این به بعد هم بهتر و بهتر خواهد شد.
سابقه همکاری شما با خانم آرپینه ایسرائیلیان به کجا بر می گردد؟
من در حقیقت در این سفر، سه هفته قبل از کنسرت در روز هشت بهمن ماه آرپینه را شناختم. کنسرت قرار بود با خانم فریماه قوام صدری اجرا شود که به خاطر مسائل
شخصی خانم قوام صدری منصرف شدند و من با پرس و جو و اتفاقی با خانم آرپینه آشنا شدم و این همکاری آغاز و این کنسرت ها اجرا شدند که امیدوارم از این به بعد هم ادامه پیدا خواهد کرد.
قطعاتی را که در کنسرت اجرا کردید، بر چه اساسی انتخاب شده اند؟ آیا سلیقه مخاطب ایرانی را هم مد نظر داشتید؟
فکر می کنم بله. کلا در این چند هفته که من در ایران بودم و با دانشجویان زیادی هم سر و کار داشتم ین حس به من دست داد که گویا نام قطعه و سخت بودن آن کافی است تا حد و سطح نوازندگی را محک بزند! نه چگونگی اجرای آن. در اروپا زمانیکه شما یک برنامه رسیتال را می ریزید، توجه به قطعه شروع و اینکه مخاطب را رفته رفته با خود
به جلو ببرید و برنامه به نوعی انتخاب بشود که شما مخاطب را با شوق زیاد به شروع قسمت دوم به آنتراکت بفرستید، یعنی یک حالت اوج در وسط برنامه داشته باشید و قسمت دوم هم همین گونه که به آنتراکت رفته شده بود با همان اشتیاق ولی باز هم شروعی برای قسمت دوم باشد که رفته رفته مخاطب به اوج کشانده شده و برنامه با سطح خوب و بالایی خاتمه پیدا کند. اما به من گفته شده بود که حتما باید برای جذب مخاطب قطعات بسیار سخت انتخاب شود، که خانم قوام صدری هم سخت ترین قطعات را انتخاب کرده بودند که خود کلمه سخت برای من جای بحث چند ساعته را باز کرده بود. بگذریم… بعد از انصراف خانم قوام صدری ما وقت زیادی برای تمرین با خانم آرپینه نداشتیم، مجبور به عوض کردن برنامه شدیم. با وجود این، فکر می کنم که مخاطبین از انتخاب قطعات بسیار راضی بودند.
شما پیش از شروع جشنواره موسیقی فجر، در تاریخ هفتم و هشتم بهمن ماه نیز در تالار وحدت به روی صحنه رفتید، استقبال از کنسرت رضایت بخش بود؟
بله، فکر می کنم می شود گفت که بود، در مقایسه با تبلیغاتی که انجام شد. چون من بار اولی بود که اقدام می کردم و تجربه و آگاهی کافی برای نحوه تبلیغات نداشتم و از اینترنت کمک نگرفته بودم و نداشتن شناخت و هم یاری ارگان ها را نداشتم کار بسیار دشواری بود. به هر حال در هر کاری بار اول سخت است. باعث شد که تجربه های بسیاری کسب کنم. در حقیقت برای من یک شروع برای معارفه بود معهذا، در هر دو شب سالن تقریبا پر بود. انشالله در آینده بهتر هم خواهد شد.
برنامه بعدی برای برپایی کنسرت در ایران و سایر نقاط جهان چیست؟
برنامه بعدی من اجرای دو کنسرت در تاریخهای چهارده و شانزده مارس در اروپا خواهد بود. یکی در کشور سوئیس و دیگری در اتریش. من مدت زیادی از وطنم دور بودم و امیدوارم که این شروعی باشد که دوباره بتوانیم بیشتر با مخاطبین ایرانی در تماس باشم. من بعد از سی وسه سال تدریس در اتریش سال دیگر یعنی آخر سال تحصیلی ۱۱۰۷ بازنشسته خواهم شد، و طبق برنامه ریزی هایی که با انجمن فلوت و مسئولین تالار و دانشگاهها انجام داده ام، انشالله تابستان برمی گردم به ایران که چند کنسرت و سمینار و کلاس های آموزشی ترتیب داده شده را اجرا کنم.