نوارنده ی اتریشی کلارینت : هیچ وقت مخاطبان بهتری نسبت به ایرانی ها نداشتم

اولریش درکسلر نوزانده ی اتریشی کلارینت به همراه استفانو باتاگلیا در سی اُمین جشنواره ی موسیقی فجر اجرای دوئت کلارینت و پیانو را در تالار رودکی به روی صحنه بردند . اولریش درکسلر که چندی پیش نیز در ایران ، در سفارت اتریش برنامه ای اجرا کرده بود و به قول خودش در همان بار اول عاشق ایران شد . اجرای او در سی اُمین جشنواره ی موسیقی فجر بهانه ای شد تا خبرنگار سرویس موسیقی هفت گاه مصاحبه ای اختصاصی با او داشته باشد. هفت گاه

اولریش درکسلر

آیا تا به حال در ایران اجرا داشته اید ؟

حدود یک سال و نیم پیش در ایران دو اجرا داشتم . یکی در سفارت اتریش و دیگری در موزه ی بسیار زیبای سازهای موسیقی .

شنونده ی حرفه ای موسیقی در ایران را چطور ارزیابی می کنید ؟

من هیچ وقت در زندگی ام مخاطبان بهتری نسبت به ایرانی ها نداشتم . در ایران، مردم به طرز شگفت آوری به موسیقی علاقمندند و واقعا در مورد موسیقی های متفاوت آگاهی دارند . مردم در اینجا خیلی احساسی هستند و موسیقی را هم از طریق احساس درک می کنند که این موضوع فوق العاده است .

چه شد که به موسیقی مخصوصا سبک “جاز (jazz  ) ” علاقمند شدید؟

من از ۱۳ سالگی تصمیم گرفتم که موسیقی را به طور حرفه ای دنبال کنم . در ابتدا می خواستم در موسیقی کلاسیک فعالیت داشته باشم ولی بعد متوجه شدم موسیقی کلاسیک ، برای من خیلی خشک و جدی است و در آن آزادی عمل ندارم که راه خودم را پیدا کنم . بنابراین به دنبال موسیقی بداهه رفتم . برای من موسیقی تماما صوت و احساس است . این ها دو جنبه ی موسیقی اند که برای آنها نیاز به آموزش ندارید . بهترین چیز برای من ساختن موسیقی برای مردم و خوشحال کردن آن ها است . موسیقی برای من نواختن در مارش یا بالاترین حالت تکنیکال و محدود کردن ساز ها نیست ، موسیقی برای من لذت بردن و تقسیم این لذت و سرخوشی با مخاطبان است . این راه من در موسیقی است .

شما برای سه فیلم موسیقی متن ساخته اید . در ساخت موسیقی متن به چه چیزی توجه می کنید ؟

من یکی از طرفداران فیلم های سینمایی هستم . قبل از ازدواج شاید هفته ای سه یا چهار بار به سینما می رفتم . من با دقت به موسیقی متن فیلم ها گوش می دادم و با گوش دادن زیاد به آن موسیقی ها راه خودم را در آهنگسازی پیدا کردم . برای من موسیقی همیشه درباره ی ” ملودی ” و ” فضا ” و همانطور که قبلا گفته ام ” احساس ” است . موسیقی متن فیلم هم برای بهتر کردن حس و حال فیلم است و وقتی که من موسیقی متن فیلم را می نویسم همیشه به این فکر می کنم که باید از نظر کیفیت ، سطح بالایی داشته باشد . احساس من این است که مردم بعد از ۱۰ یا ۱۵ دقیقه دیگر نمی توانند با آن ارتباط برقرار کنند . من هر وقت به کنسرت “جاز “می روم و می بینم که موسیقی خوبی در حال نواختن است ،بعد از ۵ دقیقه گوش دادن و رقصیدن می گویم عجب نوازنده های خوبی هستند ولی بعد از ۱۰ دقیقه حوصله ام سر می رود برای اینکه حجم زیادی از اطلاعات به مخاطب می دهد . من همیشه سعی ام بر این است که در موسیقی ام ساده فکر کنم و این چیزی است که من در موسیقی متن فیلم به آن رسیده ام .

چه شد که در جشنواره ی بین المللی موسیقی فجر شرکت کردید؟

سال گذشته ، در مرکز فرهنگی اتریش من را به رامین صدیقی معرفی کردند که تا سال گذشته مدیر بخش بین الملل جشنواره ی موسیقی فجر بود و این ایده ی ایشان بود که من در جشنواره اجرا داشته باشم و او ما را در این راه حمایت کرد .

از همکاری خود در آلبوم ” little peace lullaby” با آقای باتاگلیا بگویید و چه شد که ایشان را برای همکاری در این آلبوم انتخاب کردید؟

( با خنده ) برای اینکه یک ایتالیایی خوشتیپ است .  اما بدون شوخی ،من چندین سال به موسیقی او گوش دادم و کاملا عاشق کار او و راه او در موسیقی شدم . کار او در دنیای پیانیست های اروپایی نمونه است . همانطور که می دانید در اروپا ما میلیون ها نوازنده ی پیانو داریم . چیزی که من در نواختن استفانو  بسیار دوست دارم ، احساسی بودن اوست . او احساسات فوق العاده ای در مورد خلق هارمونی های منحصر به فرد دارد و الهامات زیادی از موسیقی کلاسیک ، مدیترانه ای ، اسکاندیناویایی و ایرانی می گیرد و ما از نظر پیش زمینه های موسقیایی بسیار به هم نزدیکیم . 

چرا برای این آلبوم به سمت موسیقی مدیترانه ای و ایرانی و اروپای شرقی رفته اید ؟

من در موسیقی ایرانی و موسیقی صوفی تخصص ندارم ولی در طول سال گذشته تماما به موسیقی صوفی گوش دادم . چیزی که من در مورد این موسیقی دوست دارم خالص بودن آن است . بگذارید با مثالی از موسیقی اروپا توضیح دهم ؛ در اتریش و آلمان ، موسیقی جاز و حتی موسیقی کلاسیک معاصر برای نشان دادن تکنیک و توانایی شما روی سازتان است و این که شما می توانید چقدر سریع ، رسا و در سطح بالا بنوازید . قلب و احساسات خیلی در آن دخیل نیست  اما در موسیقی سنتی این طور نیست . نوازنده ، موسیقی را به خاطر زندگی اش می نوازد نه به خاطر پول و این موسیقی از روح آنها نشات می گیرد . این چیزی است که من را به سمت موسیقی ایرانی و صوفی جذب می کند .

برنامه یا پروژه ی بعدی شما چیست ؟

پروژه ی بعدی من یک تریو با یک نوازنده ی پیانو اتریش و نوازنده ی عود سوریه ای است که احتمالا این پروژه در ایران هم اجرا خواهد شد .

مطالب مرتبط

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

18 − 11 =