وقتی گنجشک را رنگ می کنند و به جای قناری می فروشند
یادداشتی بر فیلم ” شرفناز ” به بهانه اکرانش در سی و سومین جشنواره فیلم فجر
” شرفناز ” از لحاظ سینمایی فیلم ضعیفی است . به جز چند قاب خوش آب و رنگ چیز دیگری برای عرضه ندارد . نه داستانش دراماتیک شده است نه بازیگران توانسته اند کاراکترها را برای من مخاطب باورپذیر کنند تا با حوادثی که برای آن ها رخ می دهد ، حداقل همدردی کنم و متاثر شوم .
گویا فیلم در منطقه مرزی بلوچستان ایران و پاکستان می گذرد و زندگی خانواده ای را در آن منطقه به تصویر می کشد و تاثیر گروه های افراطی را بر ساکنان این منطقه مرزی نشان می دهد .
فیلم سوژه ی خوبی دارد اما متاسفانه کارگردان نتوانسته فرم مناسب را پیدا کند و به همین دلیل فیلم جذابیتی برای مخاطب ایجاد نمی کند . فیلمنامه ضعف های بسیاری دارد که در کارگردانی نیز تاثیر گذاشته است . شرفناز پسری به نام احمد دارد که او را بسیار دوست دارد . کارگردان برای نشان دادن این رابطه ی عمیق عاطفی از فضاهایی استفاده کرده است که بیش از آنکه احساس مادر و فرزندی میان این دو ، به مخاطب منتقل شود ، تداعی کننده یک رابطه ی عاشقانه است .
فیلم زبان مشخصی ندارد . گاهی شرفناز ( حمیرا ریاضی ) به فارسی سلیس صحبت می کند ، گاهی فرد دیگری به زبانی که گویا بلوچی است و برای ما ترجمه نمی شود و گاهی نیز کارگردان تصمیم می گیرد ، برای ما زیرنویس بگذارد . مدعای کارگردان این است که چون مکان فیلم در یک منطقه ی مرزی است و در آنجا زبان واحد معنا ندارد ، به همین دلیل زبان فیلم اینگونه انتخاب شده است . اما گویا آقای کارگردان فراموش کرده است که مدیوم سینما را برای بیان حرف هایش انتخاب کرده و در این مدیوم با مخاطبی روبرو است که برای سرگرم شدن به سینما آمده و زمانی که زبان فیلم را نفهمد ، نه سرگرم می شود و نه از فیلم لذت می برد و فیلم برایش ابتر می ماند .
در ابتدای نوشته آمده است که ” شرفناز ” چیزی جز چند قاب خوش آب و رنگ نیست و برای پی بردن به مفاهیمی که کارگردان قصد بیانش را داشت ، بایستی به نمادشناسی رجوع کرد . این گفته ی خود حسن نجفی است که مثلا شرفناز نماد وطن است و فلان چیز نماد فلان و به همین ترتیب چیزهای دیگر نماد مفاهیمی دیگر . باید به آقای کارگردان یادآوری کرد که من مخاطب عام سینما دانش نماد شناسی ندارم و این گونه که نجفی می گوید باید برای تماشای فیلم یک نماد شناس همراه خود به سینما برد . و باز هم باید به کارگردان فیلم یادآوری کرد که در سینما چیزی به نام نماد وجود ندارد و زمانی که یک تصویر را می بینیم ، تنها همان معنایی را که از مشاهده اش می فهمیم ، داراست . در سینما هر چیزی همان است که می بینیم نه اینکه نماد چیزی باشد که کارگردان در ذهن خود داشته است .
مسئله ی دیگر انتخاب خانم ریاضی برای بازی در نقش یک زن بلوچی است که به تبع آن نیاز به گریمی سنگین دارد تا رنگ پوستش تیره و به زنان آن نواحی نزدیک شود . بهتر بود به جای حمیرا ریاضی از یک بازیگر بومی استفاده می شد . گریم حمیرا ریاضی واقعا بد است ، به جای آنکه رنگ پوست ریاضی را طبیعی جلوه دهد ، کاملا مصنوعی از کار در آمده است به گونه ای که مخاطب حس می کند ، به پوستی که سفید است به زور کرم تیره کننده زده باشند !
خلاصه آن که ” شرفناز ” نه فیلمنامه ی قوی ای دارد ، نه کارگردانی قابل قبول . چرا که کارگردان بیشتر به دنبال رنگ بازی و نماد بازی بوده است تا طرح یک قصه ی محکم و سرراست و جذاب . همین و بس
منتقد عزیز شما نقد مغرضانه را در کدام دانشکده آموختی که انقدر استادانه و عقده گشایانه در موردیک فیلم بسیار غیر کارشناسانه صحبت میکنید.من هم فیلم را در سینمای مردمی دیدم.قبول میکنم که فیلمنامه نقاط ضعف فراوانی داشت و این در کارگردانی اثر تاثیر بسزایی گذاشته بود.اما در مورد بازیگر زن بهیچ وجه حرف شما درست نیست.چرا که من خودم بلوچ هستم آنهم در منطقه مرزی لهجه ایشان کاملا منطبق بر گویش افراد منطقه است.شما بهتر است قبل از دست به قلم بردن و زیر پا گذاشتن تقدس نقد و قضاوت آن منطقه را بشناسید.من در درجه اول از دیدگاه یک دکترای علوم ارتباطات و دوم از جانب یک بلوچ پاکستانی با شما سخن میگویم.این اصلا جالب نیست که شما هم بعنوان یک منتقد بسیار برای این شغل نامناسب هستی.امیدوارم شجاعت درج این مطالب را داشته باشید .و از دیده شدن ضعف های متعددتان در شغل و جایگاهتان نهراسید.
منتقد عزیز شما نقد مغرضانه را در کدام دانشکده آموختی که انقدر استادانه و عقده گشایانه در موردیک فیلم بسیار غیر کارشناسانه صحبت میکنید.من هم فیلم را در سینمای مردمی دیدم.قبول میکنم که فیلمنامه نقاط ضعف فراوانی داشت و این در کارگردانی اثر تاثیر بسزایی گذاشته بود.اما در مورد بازیگر زن بهیچ وجه حرف شما درست نیست.چرا که من خودم بلوچ هستم آنهم در منطقه مرزی لهجه ایشان کاملا منطبق بر گویش افراد منطقه است.شما بهتر است قبل از دست به قلم بردن و زیر پا گذاشتن تقدس نقد و قضاوت آن منطقه را بشناسید.من در درجه اول از دیدگاه یک دکترای علوم ارتباطات و دوم از جانب یک بلوچ پاکستانی با شما سخن میگویم.این اصلا جالب نیست که شما هم بعنوان یک منتقد بسیار برای این شغل نامناسب هستی.امیدوارم شجاعت درج این مطالب را داشته باشید .و از دیده شدن ضعف های متعددتان در شغل و جایگاهتان نهراسید.
خخخخخخخخخ…..
خود کارگردان گغته بود که از قصد زبان رو در نیاورده ، چون معتقد به بی مرزی بود !!!
Film taklifesh ba khodesh ham moshahas naboood