“موسیو ابراهیم” ؛ اقتباسی تاثیرگذار و به دور از شعارزدگی / یادداشتی بر نمایش “موسیو ابراهیم”

یادداشتی بر نمایش “موسیو ابراهیم” به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی

هفت گاه

هفت گاه

“موسیو ابراهیم” از داستان های تاثیرگذار اریک امانوئل اشمیت است که با کارگردانی بی نقص علیرضا کوشک جلالی و ارائه بازی هایی جذاب از رضا مولایی و اشکان خطیبی بر صحنه ی تئاتر به موفقیتی قابل توجه دست یافته است .

آنچه ما در “موسیو ابراهیم” ما را به سمت خود جذب می کند ، اول از هر چیز نمایشنامه ای غنی و پراهمیت است که مفاهیم عمیقی را بیان می کند . کارگردان در این نمایش با انتخاب فرمی ساده و مناسب محدودیتی برای مخاطب خود قائل نمی شود و مخاطب از هر سنی که باشد با دیدن این نمایش می تواند از اثر لذت ببرد . زیرا نمایش حرفش را راحت بیان می کند و مخاطب را در رویدادهای گنگ و مسلسل‌وار سرگردان نمی‌کند و با توجه به ویژگی‌ های قابل بحث متنی و اجرایی که دارد توانسته است با انتخاب فرم مناسب پیام های نهفته در اثر را به مخاطب منتقل کند ، البته در این بین چاشنی طنز نمایشنامه برای بیان روایت بی تاثیر نبوده و سبب همگام شدن فرم و محتوای اثر شده است .

اگر از انتخاب خوب داستان و پرداخت درست موضوع بگذریم ، دلیل موفقیت “موسیو ابراهیم” را می توان اینگونه بیان کرد که همه چیز در این نمایش درست و بر سر جای خود اتفاق می افتد ، با توجه به این که اجرای “موسیو ابراهیم” بر دیالوگ متکی است اما پرداخت موضوع چنان درست صورت گرفته که قضاوت را بر عهده مخاطب می گذارد . همچنین بدون آنکه دیالوگ هایی سوبژکتیو و شعار زده توسط بازیگران بیان شود ، سعی در تعریف موضوع و معرفی شخصیت ها دارد .

با توجه به دیالوگ محور بودن نمایش “موسیو ابراهیم” میزانسن های اصولی این کارگردان سبب شده بازیگران بدون کمک از دکور و آکسسوار صحنه فضا را برای مخاطب تعریف کنند  و فضاسازی درستی در حین نمایش بر ذهن مخاطب نقش بندد .

متن این نمایش نیز با آنکه سرشار از پند حکیمانه و عرفانی است ولی با کارگردانی حرفه ای کوشک جلالی مخاطب همه چیز را به اندازه ی نیاز دریافت می کند ، کارگردان در این نمایش نه برای مخاطب خط فکری ایجاد می کند و نه شخصیت های قصه اش را برجسته می کند . تنها قصه را به ساده ترین شکل ممکن بیان می کند . سادگی که بر پایه چهارچوب نمایش است و مکان ، زمان و موقعیتی معین دارد . به صورتی که وقتی پرسوناژ اصلی این نمایش ، اشکان خطیبی را برای لحظه نخست بر روی صحنه می بینیم ، اولین اکت او به ما پسرکی جسور را نشان می دهد . پیچ و تاب خوردن هایش بر باکس روی صحنه مخاطب را برای شنیدن قصه پسرکی کنجکاو و مواجه شدن او با جهان هستی آماده می کند .

کوشک جلالی در این نمایش نیز همانند کارهای پیشین خود به بررسی انسان و نحوه زندگی او می پردازد و با دقیق شدن بر رفتار اجتماعی پرسوناژها و قرار گیری آن ها در موقعیت های مختلف ، چگونه زیستن ، امید داشتن و نحوه درست زندگی کردن ما انسان ها را فارغ از هر تمایلات دینی که داریم به نمایش می گذارد .

دکور این نمایش ، ساده و بی آلایش است ولی توانسته پیام نمایش را به درستی انتقال دهد . در این نمایش ما مدام با برش های زمانی مواجه هستیم ، به آینده و گذشته می رویم در گذشته آنچه می بینیم فضای تاریک یک خانه است و فضاهای دیگر نمایش همگی با استفاده درست از نور و موسیقی همگام با متن پیش می رود و کاملا در ذهن مخاطب فضاسازی می کند .

در آخر می توان به انتخاب درست بازیگران نمایش نیز اشاره کرد ، این مهم به دید قوی کارگردان اثر برمی گردد در حقیقت کوشک جلالی در مقام کارگردان مانند همیشه درست عمل کرده و با بازی خوب گرفتن از بازیگرانش کار را به نحو عالی با فرمی ساده و روان ارائه داده و موفق شده است مفهوم روانشناختی رفتار انسان را در موقعیت های مختلف بررسی کند .

نیوشا کاظم نژاد – هفت گاه 

مطالب مرتبط

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

13 − یک =