کاظم هژیر آزاد : “آثار لطفی در ما روحیۀ انقلابی دمید .”

اشاره : نوشته زیر ” مصاحبه گونه ” ای است با کاظم هژیرآزاد ، مدرس ، کارگردان و بازیگر تئاتر که در ویژه نامه اختصاصی هفت گاه ، به مناسبت اولین ســــالگرد درگذشت اســـتاد محمدرضا لطفی با عنوان ” پس از لطفی… ” منتشر شده است .

برای دریافت ویژه نامه ” پس از لطفی … “ اینجا را کلیک کنید .

اختصاصی هفت گاههفت گاه

در جشن هنر شیراز شرکت نداشتم ، به این دلیل که آن زمان جوانی بودم که پول زیادی نداشتم تا به جشن هنر شیراز بروم . ولی یک خاطره ی خیلی خوب دارم .
بعد از انقلاب ، در سال ۱۳۵۹ ، در اولین سالگرد ابن سینا ما نمایشی به نام ” ابن سینا ” کار کردیم . آقای علیزاده و آقای لطفی از گروه شیدا و عارف هم با ما همکاری می کردند و آهنگی را برای نمایش آقای مصطفی اسکویی ساختند . این نمایش در تالار آزادی اجرا شد . آهنگ ساخته شده بسیار زیبا و متناسب با آن نمایش بود . آن زمان از طرف کمیته ی فرهنگی یونسکو سال جهانی ابن سینا اعلام شده بود و هنرمندان و دانشمندان موظف بودند که مطلبی ، کاری ، نمایشی و یا آهنگی در این ارتباط بسازند . این که عرض می کنم اغراق نیست ولی تنها گروهی که در مملکت ایران در ارتباط با ابن سینا نمایشی اجرا کرد گروه ” آناهیتا ” بود و من هم این افتخار را داشتم که یک نقش در این نمایش ایفا کنم . در آن نمایش عکسی به یادگار گرفتیم که آقای لطفی و آقای علیزاده در این عکس حضور دارند .
در میان آثار آقای لطفی ، ” سواران دشت امید ” خاطره ای است که هیچ وقت فراموش نمی کنم . وقتی به بازار آمد ؛ ما کاست اش را خریدیم . این قطعه را زمزمه می کردیم و هیجان و روحیه ی انقلابی در ما دمیده می شد .
ایشان استاد تار هستند . آن زمان که در خدمت آقای اسکویی تلمذ می کردم ، تئاتر کار می کردم و در سال ۱۳۵۱ به دانشگاه می رفتم آقای لطفی جوانی با موهای بلند بودند که در راهرو های دانشکده هنر های زیبا روی پله ها نشسته و بی توجه به همه ، ساز می زدند . برای من خیلی جالب بود که از آن فضای پله های دانشکده ی هنرهای زیبا هم استفاده می کردند و به تمرین می پرداختند. آنقدر تمرین کرده بودند که آقای سایه، که آن زمان مدیر موسیقی رادیو بود؛ از ایشان برای همکاری در رادیو دعوت کردند. ایشان گل کردند و در جشن هنر شیراز با استاد شجریان همکاری داشتند . الان گاهی چهره ی بسیار جوان و موهای بلند مشکی ایشان را در این ویدیو ها می بینیم . این اواخر که ایشان را دیده بودم و حالشان خوش نبود در خانه ی هنرمندان در کنار حوض با دوستانشان نشسته بودند و من سلامی خدمتشان عرض کردم .
در مورد موسیقی ایرانی پس آقای لطفی باید یگویم که همه ی هنر ها در همه جای دنیا از دیرباز مورد حمایت دولت ها بوده اند . اصلا هنر ها بدون حمایت دولتی و بدون حمایت منابع قدرت ، توان رشد پیدا نمی کنند ؛ در نطفه خفه می شوند و ضعیف و بی حال می گردند . در دنیا وقتی آثاری مثل ” میکل آنژ ” ( Michelangelo ) ” و رافائل ” ( Raffaello Sanzio ) را در نظر بگیرید . می بینید که این هنرمندان آثار خود را فقط با اتکا به خودشان نمی توانستند خلق کنند و این طبیعی است . آثار نقاشان بزرگ الان به ارزش صدها و یا ده ها میلیارد فروخته می شود . آن ها بعد از مرگشان به این ثروت رسیده اند و خودشان از این ثروت ها بهره مند نشدند و در نهایت در فقر و فلاکت فوت شدند مثل ” رامبرانت ” ( Rembrandt ) و ” گویا ” ( Francisco Goya ) و …
هنر ها تا زمانی که از طرف خیرین ، دولت ها و متمولین یک جامعه حمایت نشوند و اصولا اگر جریان فرهنگی در یک جامعه ای رشد نداشته باشد هنرها تضعیف ، خار و خفیف می شوند . هنرمند خار می شود . اما وقتی که هنر جریان پیدا کند و اجازه دهند که جریان پیدا کند ، هنر جای خودش را پیدا کرده و رشد می کند .
زمانی که در موسیقی سنتی ما سایه ، مدیر موسیقی می شود ، گروه شیدا و عارف موسیقی ای می سازند که ماندگار است. یعنی انسان ها و هنرمندانی که در جای خود قرار دارند توانمند هستند ، در جریان مسائل و امور هستند ، حمایت دولتی هم می شوند ، آثاری از آنها به جا می ماند که ماندگار و در یادها زنده است . اما اگر دولت ها ، منابع قدرت ، متمولین و خیرین به این مطلب توجه نکنند ، هنر تضعیف می شود و نمی تواند رشد کند .
این کنسرت هایی که در خارج برگزار می شود چه معنی دارد ؟ معنی اش این است که یک مکان و یک نهادی می تواند تماشاچیان را به سالن دعوت کند و از آنها بلیط چند دلاری و چند پوندی بگیرد ، بخشی را خودش نگه دارد و بخشی دیگر را به نوازنده و عوامل گروه بدهد . این ها بستگی به توان و مدیریت سرمایه دارد و اگر هنرمندان می روند و در کشوری مانند آلمان ، انگلیس یا آمریکا کنسرت برگزار می کنند ، اگر آن کشور ها از نظر مالی ضعیف بودند و مناسبات مالی به طور ضعیفی در آن جا جریان داشت خب آن کنسرت در آنجا اجرا نمی شد . خارج از مسائل سیاسی و گسترش موسیقی سنتی و یا ملی یا فولکولوریک ، خارج از این ها که به مسائل مالی دقت می کنید ، می بینید که فقط یک کشور قدرتمند با فراهم آوردن هزینه هایی مانند هزینه هتل ، بلیط و هزینه ی گروه این کنسرت ها را برگزار می کند . چون همه ی این ها باید تامین شود . این فقط با یک مناسبات قدرتمند می تواند انجام شود و به جریان بیفتد .
ما باید برای رشد مجموع هنر ها ، سیاست فرهنگی مشخص ، رشد یابنده و پرورش دهنده داشته باشیم ، که متاسفانه نداریم و ما هنوز بعد از ۳۷ سال به این سیاست هنری دست نیافته ایم . هر نهادی برای هنر حرف و ساز خودش را می زند و همه چیز پراکنده می شود . یک کنسرت اینجا و دیگری آنجا اجرا می شود ، یکی اجرا می شود و جلوی آن را می گیرند ، یکی دیگر همه کارها را انجام داده و حتی بلیط هم فروخته اند اما اجازه ی اجرا نمی دهند . در مملکت ما سیاست فرهنگی مشخصی حاکم نیست . نتیجه اش هم این انعکاس بسیار زشت و زننده است که در رادیو صدای آمریکا و بی بی سی پخش می شود . بی شک این ها که دوستدار ما نیستند و به دنبال همین مسائل می گردند . بالاخره باید این سیاست فرهنگی روشن شود و به هنرمندان برای عرض اندام میدان دهیم تا بتوانیم سری در سرهای جهان پیدا کنیم . هنرمندان ما هیچ کمتر از هنرمندان آلمان ، انگلیس ، فرانسه و آمریکا ندارند . ما آثار فولکولوریک بسیاری داریم و چندین قومیت در مملکت ما در سایه ای واحد در حال زندگی هستند و همه ایرانی هستند . ما کرد ایرانی ، بلوچ ایرانی و عرب ایرانی داریم . همه ی این ها ایرانی هستند و چه تنوع عظیمی در هنر موسیقی می توان به جهان عرضه کرد . البته اگر مورد توجه قرار بگیرد و تقویت شود . می دانید خراسان چه ملودی های عجیب و غریبی دارد که پیرمردان با دو تار خود می نوازند که نمونه اش در جهان نیست ؟

بنابراین اگر هنر مورد توجه قرار نگیرد در خانه ها و پستو ها کم کم از بین می رود و تبدیل به سایه ای محو در اذهان می گردد .

مطالب مرتبط

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج × 1 =