یادداشتی بر نمایش « خواب آلودگی » به کار گردانی احسان بیات فر
همیشه سوژه ی جنگ ، مخصوصا برای ما که تحمیلا هشت سال جنگیدیم ، مقدس و البته به علت میزان خسارت های انسانی و مالی وارد شده ، حزن انگیز بوده است. در این میان ،همواره ، این رخداد به عنوان نمادی از مقاومت ، آزادمنشی ، دفاع از ناموس و میهن پرستی مورد توجه هنرمندان و آثار هنریشان بوده است که البته هنر تئاتر ، با همه ی کم توجهی ها ، از آن مستثنی نیست.
از همین رو ، احسان بیات فر در نمایش « خواب آلودگی » ، دست روی سوژه ای گذاشته که این سال ها ، در اجراهای عمومی تئاتر کمتر به آن پرداخته شده و معمولا در جشنواره های مربوط به جنگ و دفاع مقدس می توان از این دست نمایش ها دید . که این امر در قدم اول مثبت و تحسین برانگیز است.
ولی متاسفانه ، به دلیل نمایشنامه ضعیف و عدم پرداخت قصه و پرسوناژ ها ، تبدیل به نمایشی تاثیرگذار نمی شود.
در این نمایش از آن شعار زدگی هایی که اغلب در فیلم ها یا تئاتر های این چنینی می بینیم ، خبری نیست و کارگردان تمام سعی خود را کرده تا با خود اثر ، میزان فاجعه ناشی از جنگ را به مخاطب بنمایاند. اما این کارگردان جوان ، شاید به علت کم تجربگی ، نتوانست از همه ی قدرت تئاتر در نشان دادن عمق فاجعه استفاده کند و در نهایت مجبور می شود با نمایش چند دقیقه ای از یک فیلم مستند ، مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد و کارش را به پایان برساند که این عامل بزرگترین ضعف در کار او محسوب می شود.
اتفاقات در یک آسایشگاه روانی جانبازان رخ می دهد و بیماران آن موجی شده اند و تعادل اعصابشان را از دست داده اند. با این حال نمایشنامه ، از بزرگترین مشکل که پرداخت نشدن قصه است ، رنج می برد.
پرسوناژها هیچ کدام شخصیت نیستند . از زندگی شخصی شان حرفی نمی زنند که مخاطب را درگیر خود کنند. تنها به بیان چند جمله بسنده می کنند که اصلا تاثیرگذار نیست. این می شود که حتی مای مخاطب ، دلمان برای تنگ شدن دل آن پدر که نمی گذارند بچه اش را ببیند ، نمی سوزد.
علاوه بر این ها که گفته شد ، نمایش در دکور ، میزانسن هم دچار مشکل است. قرار گرفتن تخت به صورت عمود بر جایگاه مخاطب ، دید بیننده اش را کور می کند .
همچنین معلوم نمی شود که چرا در وسط نمایش ، پرستار با دوربین دیجیتال امروزی از بیمارانش عکس یادگاری می گیرد!
می شود گفت بازی دو بازیگر مرد که نقش جانبازان روانی را ایفا می کنند خوب است. اما بازیگر نقش پرستار ، خیلی تصنعی و غیر قابل باور بازی می کند. بازیگر نقش جانباز ویلچری هم ، با وجود نداشتن دیالوگ (به دلیل لال بودن)، نتوانست ، احساسی را به مخاطبش انتقال دهد.
تمام این عوامل باعث می شود که نمایش « خواب آلودگی » با وجود انتخاب سوژه ای خوب ، نمره قبولی را دریافت نکند و به اثری تاثیر گذار بر مخاطب تبدیل نشود.
با سلام ممنون از انتقاداتتون، ولی ای کاش اگر نقطه مثبتی_ غیر از انتخاب سوژه و ۲ بازیگر مرد_ پیدا می شد که از اونها هم سخن می گفتید، این اولین کار من در مقام نویسنده و دومین کار در مقام کارگردان بود، امیدوارم کارهای بعدی مورد پسند واقع بشه.
با سلام ممنون از انتقاداتتون، ولی ای کاش اگر نقطه مثبتی_ غیر از انتخاب سوژه و ۲ بازیگر مرد_ پیدا می شد که از اونها هم سخن می گفتید، این اولین کار من در مقام نویسنده و دومین کار در مقام کارگردان بود، امیدوارم کارهای بعدی مورد پسند واقع بشه.