خیرالله تقیانیپور میگوید بزرگ ترین دغدغه من و گروهم احیای نمایش ایرانی است. نمایشی که سالیان سال به صورت موزهای باقی مانده است.
به گزارش سرویس تئاتر هفت گاه ، خیرالله تقیانی پور نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر با بیان اینکه به زودی نمایش«بوقلمون» را در مجموعه تئاترشهر به صحنه میبرد گفت: بعد از پیگیریهای بسیار موفق شدیم این نمایش را که در سی و سومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر حضور داشت را در تالار چهارسو مجموعه تئاترشهر به صحنه ببریم.
او با اشاره به اینکه این نمایش در اجراهای عمومی با تغییراتی روبهرو خواهد بود عنوان کرد: «بوقلمون» با تغییراتی در تیم بازیگران و طراحی لباس روبهرو خواهد بود نه در شیوه اجرا. این تغییرات به زودی اعلام خواهد شد.
تقیانیپور نمایش ایرانی را دغدغه خود دانست و تاکید کرد: بزرگ ترین دغدغه من و گروهم احیاء نمایش ایرانی است. نمایشی که سالیان سال به صورت موزهای باقی مانده است. نمایشی که باید به روز شود. در میان نمایشنامههای کلاسیک جهان، اثری مانند «هملت» سالهاست در تمام جهان به صحنه میرود. نکته قابل توجه، اجرای به روز و نگاه متفاوت به این اثر است.
او ادامه داد: کدام یک از نمایشهای ما اینگونه است؟ کدام یک از آیینهایمان در وضعیت درست روایت میشود؟ عروسک «مبارک» بدون هیچ تغییری به آن شکل گذشته استفاده میشود. آیا تعزیه مدرن اجرا میشود؟ متاسفانه وقتی حرف از نمایش ایرانی به میان میآید همه فکر میکنند نمایشهایی سطح پایین است. حتی دانشجویان ما هم آن را سخیف میدانند، این در حالی است که نمایشهای ایرانی از غنای محتوایی بسیاری برخوردارند. این به دلیل آنست که مسئولین و اساتید برجسته و دانشگاهی ما نیز به آن توجه ندارند و کار روی آثار غربی را ترجیح می دهند.
این کارگردان تئاتر خاطرنشان کرد: اساتیدی چون بهرام بیضایی کجا هستند، جوانان و دانشجویان ما به چه کسی میتوانند رجوع کنند و بیاموزند؟ بیشتر آثار حتی نمایشهای ایرانی، رنگ و بوی غربی میگیرد و مدرن میشود. ما با مشقتهای بسیاری مواجهایم، به خصوص در مورد پژوهش. دانشجویان ما هم علاوه بر آنکه در انجام کارهای تحقیقاتی کند و بدون توجه عمل میکنند، با عدم حمایت در این زمینه هم روبه رو است. چند پایان نامه در حوزه نمایشهای ایرانی داریم؟ ما بنیادهای مختلفی، در راستای تحقیق و بررسی نمایش ایرانی داریم، اما نتایج آن چیست؟ .
نمایش «بوقلمون» روایتگر داستان فردی به نام پهلوان اکبر سالها با دسیسه و توطئه رقیبان خود را شکست داده و پهلوان شهر شده است تا اینکه خبر میرسد غریبهای وارد شهر شده و پهلوان اکبر را به مبارزه میطلبد. این فرد میخواهد ۱۳ فروردین ماه با پهلوان اکبر کشتی بگیرد. پهلوان اکبر با تمهیدات فراوان قصد دارد از کشتی گرفتن با این غریبه سر باز زند تا در نهایت مشخص میشود این غریبه کسی نیست جز فرزند پهلوان سلطان که با نیرنگ اکبر شکست خورده است. البته این شخص دختر پهلوان سلطان است که پهلوان اکبر را به مبارزه میطلبد.