دکتر سهراب سلیمی : “هر اثر استاد لطفی برای من جادو است .”

اشاره : نوشته زیر ” مصاحبه گونه ” ای است با دکتر سهراب سلیمی ، مدرس ، نویسنده و کارگردان تئاتر که در ویژه نامه اختصاصی هفت گاه ، به مناسبت اولین ســــالگرد درگذشت اســـتاد محمدرضا لطفی با عنوان ” پس از لطفی… ” منتشر شده است .

برای دریافت ویژه نامه ” پس از لطفی … “ اینجا را کلیک کنید .

اختصاصی هفت گاههفت گاه

خوشبختانه غیر از این که از کنسرت های ایشان دیدن کرده ام ، با آثار این بزرگمرد نوازنده ی تار و همکاری های تنگاتنگش با گروه چاووش ، عارف و شیدا بسیار بسیار آشنا هستم . بالطبع می توان گفت از نظر من این استاد بزرگوار هرگز نخواهد مرد . او در واقع جسمش را داد ولی فکرش همچنان به عنوان آثار برجسته باقی ست . ایشان در کنار استاد علیزاده با هم نواختند و با هم کنسرت های بسیار زیبا و ارزشمندی را اجرا کردند . همین طور در کنار خواننده های ارزشمندی همچون شجریان ، پریسا ، سیما بینا ، هنگامه اخوان و اساتیدی از این دست که یک یا دو نفر نیستند .
استاد لطفی چه آن مدت زمانی که در ایران بود و چه آن زمان که به آمریکا مهاجرت کرد ، آثار برجسته ای خلق نمود . در آنجا در تنهایی با آثار ارزشمندی همچنان به عروج و عاواج دست پیدا کرد . به هر حال می توان گفت استاد لطفی یکی از دوران به یاد ماندنی تاریخی را رقم زدند .
غیر از این که از آثارشان دیدن می کردم از دوستان نزدیک من هم بودند . به دلیل رابطه ای که با استاد علیزاده دارم ، می شود گفت بارها و بارها پیش این بزرگوار نشسته و از صحبت های ایشان و هم از تک نوازی ها ، که به لحاظ موقعیتی که آن جمع دور هم بودیم اجرا می کردند ، بعد هم گویش و بحث و گفتگو و غیره و غیره لذت برده ام .
جشن هنر شیراز هم یکی از آثار ماندگارش بود . تک نوازی ایشان در حافظیه یکی از زیباترین آثارش است که در ذهن من باقی می ماند . استاد لطفی پنجه های بلندی داشت و انگشتان دستش بسیار کشیده بود و در همان جشن هنر شیراز وقتی بر روی تار زخمه می کشید بسیاری از سیم های تارش پاره شد ولی همچنان با اعتماد به نفس همان موتیف ها و همان نت ها را با جعبه ی سازش تا انتها به پایان برد .
به عنوان یک هنرمند هیچ گاه به انتخاب ماندگارترین و یا خاطره انگیزترین اثر معتقد نبوده و نیستم . به هر حال وقتی دست به هر کاری زده ام ، آن کار برایم دارای پتانسیل خاص خودش بوده و این طور اهم و فی الاهم نبوده است . هر کاری در جایگاه خود ارزش ها و توانایی های خود را دارد . در نگاه من نسبت به آثار استاد لطفی از اوان جوانی و از زمانی که در دانشکده هنرهای زیبا بودند تا پیش از فوت ایشان ، هر اثرشان برای من جادوست .
هر اثر و اجرای ایشان کیف و حال خاص خودش را دارد و در واقع یک تعمق و نشستن در کنار آثار ایشان است . برای همین اصولا معتقد نبوده و نیستم که فلان هنرمند که فلان اثر را خلق کرده ، این اثر یا در واقع با تمام تمرکز و تفکر و خلاقیت هایش به آن رسیده و یا باری به هر جهت بوده است . ولی آقای لطفی از آن دست هنرمندانی نبود که باری به هرجهت کار کنند . همانطور که استاد علیزاده ، مشکاتیان ها و امثالهم جزء دسته ای از هنرمندان هستند که هر اثرشان از بینش و تفکر بسیار خاصی برخوردار است .
من به این معتقدم که اصولا در هر دوره و زمانه ای آثار موسیقی سنتی قطعا در همان چهارچوب اصولی ، بر اساس شناختی که من و شما داریم باقی نمانده و نخواهد ماند . یعنی هر اثر موسیقی سنتی نام ، عنوانش و تیترش سنتی است ولی هر کدام از این ها یک نوع نوآوری ها و تحول هایی در موسیقی سنتی ایجاد کردند . وقتی در چهارچوب استاد لطفی صحبت می شود باید گفت که ایشان موسیقی سنتی را از یک خلوت به یک عریانگری که من نام آن را تحول و دگردیسی بسیار ارزشمند می گذارم رساند . لطفی یکی از این ها بود و علیزاده این را به اوج رساند و هرگز در چهارچوب سنتی باقی نماندند .

مطالب مرتبط

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سیزده − ده =