ناصر ملک‌مطیعی بخشی از تاریخ سینمای ایران است

یادداشتی از حسن فتحی به بهانه درگذشت ناصر ملک‌مطیعی ، بازیگر سینما

 

به‌هر‌حال ناصر ملک‌مطیعی بخشی از تاریخ سینمای ایران است و به‌هیچ‌وجه هیچ گروه و دسته‌ای هم نمی‌تواند خاطره حضور ملک‌مطیعی را از تاریخ سینمای ما پاک کند. من بسیار متأسفم که در این ۳۰، ۴۰ سال اخیر امکانی فراهم نشد که بتوانیم از توانایی‌های این هنرمند و بازیگر فرهیخته سینمای ایران در آثار زیادی استفاده کنیم و متحیرم از اینکه چرا و به چه دلیل باید چهره‌های شاخصی مانند ملک‌مطیعی این‌طور مورد بی‌مهری عده‌ای قرار بگیرند.

اگر ملاک ما دینی و اسلامی ‌هم باشد، باید راجع به این ماجراها قضاوت کنیم که حضرت رسول، پیامبر ختمی‌مرتبت (ص) در مواجهه با این موارد چگونه عمل کرده است. در این مورد می‌توان برخورد پیامبر با حسان بن ثابت، شاعر نامدار کفار را نام برد که در زمان جنگ‌های اسلام با کفار در تهییج سپاه مخالف پیامبر شعرهای بسیار گفته بود و وقتی پیامبر مکه را فتح کرد و او نزد پیامبر آمد و گفت که دیگر شعری نخواهد گفت پیامبر فرمود که این استعداد و هنر توست و بعد از این در وصف عظمت اسلام و خدای احد و یگانه شعر بگو. این برخورد با حسان بن ثابت، بلند‌نظری پیامبر را می‌رساند و این‌گونه می‌توان در برخورد با مخالفان بلند‌نظری کرد و چندان هم نیاز به برخورد سفت‌وسختی نیست.

هنرمندان پیش از انقلاب نیز بنابر خواست‌های اجتماعی و دستگاه‌های فرهنگی آن زمان فیلم‌هایی را بازی کرده‌اند و اینها پس از انقلاب عنادی با اسلام و جمهوری اسلامی‌ نداشته و به دنبال دعوایی هم نبوده‌اند و فقط دلشان می‌خواسته بنابر همان استعداد و هنرشان کار و این‌گونه امرار‌معاش کنند. ناصر ملک‌مطیعی، بهمن مفید، محمدعلی فردین و سعید کنگرانی در ایران ماندند که همچنان کار کنند. برخی از اینها به‌سختی می‌توانستند در این سال‌ها امرار‌معاش کنند، چنانچه امروز سعید کنگرانی در گوشه‌ای از بندر انزلی به‌سختی دارد روزگارش را می‌گذراند.

ما اگر می‌خواهیم برخوردی داشته باشیم حتما باید ملاکمان کتاب خدا و سنت رسول‌الله باشد و همان برخورد بلندنظرانه با حسان بن ثابت بر ما معلوم می‌کند که اینها می‌توانستند بعد از انقلاب به کار گرفته شوند. بهمن مفید، محمدعلی فردین، مرتضی عقیلی و سعید کنگرانی و ده‌ها نفر دیگر که الان در خاطرم نیست، اینها اصلا مخالفتی با دین نداشتند و هیچ‌گونه موضع‌گیری سیاسی‌ای هم نداشتند و آدم‌های محجوبی بوده‌اند که در مملکت زندگی می‌کردند و می‌خواستند در چارچوب استعداد و هنرشان امرار‌معاش کنند.

این مصیبت را به دنیای سینما، هنرمندان و طرفداران سینما تسلیت می‌گویم. من برای بازی سعید کنگرانی تلاش کردم و بعد از «ازدواج به سبک ایرانی» پیشنهادهای زیادی به او شد، ولی متأسفانه دیگر مجوزی برای بازی‌اش ندادند و نتیجه این شد که زندگی خانوادگی‌اش از هم پاشیده شد و او برای درست‌شدن زندگی‌اش قرض‌و‌قوله‌هایی از دیگران کرده بود که بعد از درست‌شدن بازی‌اش بتواند اینها را برگرداند، اما هیچ چشم‌اندازی نبود و او سرآخر از تهران به بندر انزلی رفت تا در یک آموزشگاه زبان تدریس و در طبقه دوم آنجا زندگی کند.  اینها نماد خاطره‌های یک نسل از فرهنگ و سینمای ما هستند.

حتی باخبر بودم که در این سال‌ها ملک‌مطیعی هم برای امرار‌معاش مشکلاتی داشت و وضع اقتصاد خوبی نداشت. اینها آدم‌های با‌آبرویی هستند که صورتشان را با سیلی سرخ می‌کنند که دیگران نفهمند.

من اتفاقا بسیار متأسف و شرمنده‌ام که هیچ برش و نفوذ و قدرتی نداشته‌ام که بتوانم این دوستان را به کارشان برگردانم و امیدوارم برای آنهایی که هنوز در قید حیات هستند، بشود کاری کرد، چون اینها هم‌وطنان ما و سرمایه‌های فرهنگی این مملکت هستند و در این اوضاع که بیشتر از هر زمان دیگری نیازمند همبستگی ملی هستیم، باید بتوانیم این‌گونه بین ملت همبستگی ایجاد کنیم و ما در این دوره نیازمند رفاقت و دوستی و همبستگی هستیم و باید مراقب همدیگر باشیم، چون از بیرون نیرنگ‌ها و دسیسه‌ها و توطئه‌ها و فشارهای چنین‌وچنان بسیار می‌شود تا ما تحت فشار باشیم و این همبستگی ملی از بین برود. درحال‌حاضر مردم باید مراقب جامعه و به فکر هم باشند و جامعه نیز باید برای این همبستگی برنامه داشته باشد، چون می‌دانیم بسیار خطرناک است اگر چنین چیزی از بین برود. من با همه مردمی‌که با ملک‌مطیعی آشنا هستند احساس همدردی می‌کنم و به آنها این مصیبت را تسلیت می‌گویم. این اتفاق بسیار غم‌انگیزی است.

 

منبع : روزنامه شرق

مطالب مرتبط

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

18 − 17 =