آرزو آلوستانی – سرویس سینمای هفت گاه: این روز ها که سینمای ما در وضعیتی نه ساکن و نه متحرک به سر می برد، بازار سریال های شبکه ی نمایش خانگی رو به گرمی ست. به طوری که بعد از کارگردانان تلویزیونی مانند فتحی و مدیری باید شاهد این بود که کارگردانان بزرگتری مانند داوود میرباقری نیز به این جرگه بپیوندند و اگر همینطور پیش برویم شاید پای کارگردانان سینما هم به این وادی باز شود.
این روز ها که مانند همیشه همه از وضعیت مالی سینما شاکی اند و حالا که دیگر فروش میلیاردی هم کارگردانان را راضی نمی کند و تبدیل به پدیده ای عادی شده است، شاید شبکه ی نمایش خانگی که تا به حال امتحان خود را پس داده است و نشان داده است که حتی اگر زیر قولت بزنی و کار را به پایان نرسانی ( مانند تجربه قلب یخی و یا کارهای مدیری با برادران چگینی) باز هم بازده خوبی دارد. بازدهی که این روز ها شاید در سینما وجود نداشته باشد.
در گذشته اگر شاهد این بودیم که کارگردانی از تلویزیون به سینما می رود و یا بالعکس، باید این روز ها شبکه ی نمایش خانگی را هم این بین جا بدهیم. از لحاظ فرهنگی این اتفاق خوبی ست. و کوچکترین فایده ی آن این است که مردم سرگرمی تازه ای پیدا کرده اند و فرهنگ خرید سریال هم بین مردم جا می افتد.
ولی صنعت سینما چه می شود؟ درست است که قبل از این هم ، سینمای ما صنعت نبود ولی حالا شبکه ی نمایش خانگی دارد تبدیل به صنعت می شود و سینما همچنان در حال درجا زدن است و اگر کسی بخواهد به خاطر کسب و کار و درآمد وارد این عرصه ها شود، شبکه ی نمایش خانگی برایش گزینه ی بهتریست تا سینما!!!
هم هزینه ی کمتری دارد و هم بازده بیشتر.
شبکه ی نمایش خانگی دارد تبدیل می شود به حریفی برای سینما، آن هم از نوع قَدرش، که اگر دست کم بگیریمش کم کم کارگردانان سینمایی را هم به سمت خود می کشد. و آن روز می رسد که سیستم های سینمای خانگی جایگزین سالن های سینما خواهد شد.
با همه ی این تفاسیر باید فکری به حال سینما کرد که بتواند به ماهیت اصلی اش برگردد و راه صنعتی شدن را پیش بگیرد. درمان این مشکل نفی شبکه ی نمایش خانگی نیست. نباید طوری شود که برای درست کردن ابرو چشم را کور کنیم.