بدون هیچ کلام!فقط حرکات بدنی، موسیقی و رقص سایه ها!
آنچه را که “فریب” روایت می کرد حتی کودکی هم درک می نمود. روایت تئاتر چنان ساده و گویا توسط حرکات موزون، مرتب و معنی دار ۳ بازیگر و موسیقی نوازندگان روایت می شد که بی نیاز به هیچ کلامی در ک می گردید.
همه چیز در عین سادگی بود.
میزانسن ها، حرکات بدنی، حتی آنجا که بازیگران در پشت پرده ای قرار می گرفتند و به وسیله سایه، حرکات خود را به نمایش می گذاشتند، هم همه چیز در عین سادگی بود.
اما این سادگی، از اهمیت یک به یک حرکات و اکت ها هیچ نمی کاست، به شکلی که فرصت پلک زدن هم به تماشاچی نمی داد و تماشاچی ایرانی محو تماشای این اثر بود.
بازی بازیگران بسیار به اندازه بود. هیچ حرکتی اضافه نبود، در حالی که قصه ای که این اثر روایت می کرد می توانست به راحتی توسط بازی های بازیگران به یک قصه ی کلیشه ای تبدیل شود، ولی از آنجا که همه پرسوناژها دارای شخصیت بودند و بازی ها به اندازه بود، داستان به روایتی بدیع تبدیل شده بود.
نباید از حق گذشت که موسیقی و نورپردازی اثر نیز بسیار عالی بود و در واقع موسیقی بود که هم روایت را هدایت می کرد و هم بازیگران را و در واقع موسیقی یکی از پرسوناژها بود.
“فریب” روایت مسخ شدگی انسان توسط تکنولوژی و روند صنعتی شدن را به تصویر کشیده بود! تصویری واضح و ساده! تصویری که همه تماشاچیان با آن همزاد پنداری کردند. روایتی از الینه شدن انسان توسط مدرنیسم! تصویرگر الیناسیون* به کمک موسیقی و نور و حرکت های ساده! چنان ساده که خود نمایش می تواند انسان را الینه کند!
……………………………………..
*الیناسیون elination
در فارسی به آن ازخودبیگانگی یا الینه شدن می گویند که انسان الینه یا ازخودبیگانه، دیگری را خود می پندارد و به جای او عمل می کند و مثل او فکر می کند. مسخ شدگی شاید برای الیناسیون بهترین تعریف باشد.
ممنون از نوشته عالی تون .
من به سختی اومدم تئاتر رو ببنم . و خیلی خوشحالم که دیدم . از نقدتون هم تشکر میکنم و هم از نگهبانان در اصلی تئاتر شهر که کمکم کردند .
ممنون از نوشته عالی تون .
من به سختی اومدم تئاتر رو ببنم . و خیلی خوشحالم که دیدم . از نقدتون هم تشکر میکنم و هم از نگهبانان در اصلی تئاتر شهر که کمکم کردند .