همیشه انتهای “دهلیز” روشن است…

یادداشتی بر فیلم “دهلیز” ساخته بهروز شعیبیmohr ekhtesasi

فیلم دهلیز-سینما

سحر علی پور-سرویس سینمایی هفت گاه: قصاص از جمله موضوعاتی است که هم در جامعه و هم در سینمای ایران به آن توجه زیادی شده در واقع به دلیل اهمیت این مسئله در جامعه سبب شده که فیلم های بسیاری در این زمینه ساخته شود. بنابراین اگر کاگردانی قصد پرداختن به چنین موضوعی دارد بایستی بتواند المان هایی را در اثر خود وارد کند که از کلیشه ای شدن آن جلوگیری کند.

بهروز شعیبی کارگردان فیلم اولی ما در دهلیز به سراغ موضوع قصاص رفته و توانسته  با استفاده از پسر بچه ای بازیگوش و حاضر جواب و نشان دادن رابطه ی پدر و پسری دور افتاده از هم تا حدودی از کلیشه ای شدن فیلم جلوگیری کند.

دهلیز ملودرامی اجتماعی است که روایتگر زندگی خانواده ای است که از حضور مرد و پدر خانواده در خانه محروم مانده است. کارگردان توانسته در دهلیز دنیای کودکانه ی امیرعلی (محمدرضا شیرخانلو) شخصیت خردسال فیلم و خلاء بزرگ آن که نبود پدر می باشد را به خوبی به تصویر بکشد. خلاءی که تنها در امیرعلی دیده نمی شود بلکه در شیوا (هانیه توسلی) مادر خانوده نیز به خوبی قابل مشاهده است.

فیلم دهلیز-سینما

باورپذیری شخصیت ها ی داستان را می توان نتیجه ی بازی خوب بازیگران و تسلط کامل آن ها بر پرسوناژها دانست که در واقع همه ی این ها مدیون بازیگردانی علی سرابی می باشد. همه ی ما رضا عطاران را در نقش های کمدی اش به خاطر می آوریم اما در دهلیز سرابی توانسته بعد دیگری از بازی عطاران را به مخاطب معرفی کند. عطاران این بار در قالبی جدی و متفاوت جلوی دوربین قرار گرفته و از همین طریق توانسته نظر مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کند. همچنین دهلیز هانیه توسلی را در قالب مادری زحمتکش نشان می دهد  قالبی که تا حال هانیه توسلی در آن دیده نشده است. توسلی برای بازی در این فیلم توانسته سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را از آن خود کند. بازیگر دیگری که در واقع محور اصلی فیلم حول او می گردد محمدرضا شیرخانلو، بازیگر خردسال فیلم است که سرابی توانسته با سر و کله زدن با او، در نهایت بازی مطلوبی از او بگیرد گرچه در بعضی سکانس ها بازی غلوآمیز می شود.

دهلیز را می توان فیلمی با سوژه ای تکراری و روندی کند دانست که در مرز کلیشه ای شدن قرار دارد ولی کارگردان توانسته با اندکی تلاش از این دام بجهد. فیلم تا انتها روند منطقی روایتگری خود را حفظ می کند البته در بعضی سکانس ها به دلیل احساسی بودن فیلم تاحدودی دید واقع گرایانه ی خود را از دست می دهد. کارگردان سعی کرده با ایجاد تعلیق هایی مخاطب را درگیر کند ولی خیلی زود مخاطب را به جواب می رساند و به او این امید را می دهد که در هر حال انتهای دهلیز روشن است.

به عنوان اولین فیلم بلند سینمایی بهروز شعیبی می توان “دهلیز” را فیلم موفقی ارزیابی کرد ولی شاید اگر شعیبی به دنبال سوژه ای نو برود که کمتر به آن پرداخته شده است، بتواند اثر ماندگارتری از خود به جای بگذارد.

مطالب مرتبط

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × 3 =