روزبه نعمت اللهی : ” دلم می خواهد که به این مردم خدمت کنم “

 اشاره : مصاحبه اختصاصی هفت گاه با روزبه نعمت اللهی خواننده و آهنگساز موسیقی پاپ ، به مناسبت بهـــــــــــار ۹۴ ، در ویژه نامه بهاری هفت گاه با عنوان ” تقاطع بهار “ ، منتشر گردیده است .

برای دریافت ویژه نامه ” تقاطع بهار “ کلیک کنید .

 mohr-ekhtesasi

روزبه نعمت  اللهی پاپ

روزبه نعمت اللهی از خوانندگان عرصه پاپ موسیقی ایران است که شروعی محکم و اصولی داشت و با شناخت موسیقی ، ترانه و البته مخاطب توانست محبوبیت قابل توجهی را کسب نماید . محبوبیتی که بعد سال ها به قوت خود باقی است و ترانه های حماسی و ملی او را بسیاری با خود زمزمه می کنند . مصااحبه بهاری ما را با او در ادامه بخوانید :

آقای نعمت الهی برگردیم به زمانی که وارد دنیای موسیقی شدید  ، چه شد که به موسیقی گرایش پیدا کردید و موسیقی پاپ را برای فعالیت در این عرصه انتخاب کردید ؟

خانواده ام از کودکی باعث آشنایی من با موسیقی شد . به دلیل اینکه مادرم خواننده و ردیف دان موسیقی سنتی است ، گوشه های آوازی را مدام می شنیدم و تمرین می کردم و دوست داشتم با ایشان بخوانم و از کودکی با موسیقی سنتی آشنا شدم . پس از گذراندن دوره ی اُرف ، ویولن را به عنوان ساز تخصصی ام انتخاب و با اساتید مختلفی کار کردم . تا  اینکه وارد  دبیرستان شدم و رشته ی ریاضی و فیزیک خواندم و در دانشگاه رشته ی  بازیگری و کارگردانی ، که البته انصراف دادم . سپس معماری خواندم و بعدش در رشته ی موسیقی از دانشگاه سوره فارغ التحصیل شدم و از آن وقت به صورت جدی تری موسیقی را دنبال کردم . دوره ی کوتاهی در ارکستر سمفونیک بودم . خوانندگی را به صورت تخصصی بعد از وارد شدن به دانشگاه شروع کردم ؛ که آنجا آواز سنتی را پیش استاد کریم صالح عظیمی که واحد آواز را در دانشگاه داشتند ، کار می کردم . خوانندگی با آلبوم اولم به نام ” سرزمین مادری “که در سال ۷۹  یا ۸۰ با استفاده از تجربیات و نظارت استاد فریدون شهبازیان منتشر شد ، خیلی جدی شد . تا به یک نتیجه برای انتشار این آلبوم برسیم ، زمان زیادی برد . در این آلبوم تجربیات بسیاری به دست آوردم . شروع جدی موسیقی و خوانندگی من در آن سال ها و با آلبوم ” سرزمین مادری “بود . با فاصله ی ۴  یا ۵ سال آلبوم دومم با نام ” هفته ی عاشقی ” را منتشر کردم و با اختلاف ۲  یا ۳ سال آلبوم ” عمو زنجیر باف ” منتشر شد و بعد هم آلبوم ” داروگ ” . در آن روزها به دلیل تعصبی که داشتم ، سعی کردم کل آلبوم را با آکوستیک ضبط کنم . در آلبوم اولم با توجه به حضور پدرم ، رسول نعمت اللهی که چند قطعه از قطعات این آلبوم سروده ی ایشان است ، تاکید زیادی در انتخاب شعر داشتیم ؛ که فکر می کنم مهم ترین رکن در یک اثر ماندگار ، انتخاب یکترانه ی خوب است .

 

ملاک شما در انتخاب ترانه ی آهنگ هایتان چیست ؟

ترانه هایم را بر اساس اینکه محتوا داشته باشد ، انتخاب می کنم . یعنی ترانه باید به یک جمع بندی برسد و عمق داشته باشد . وقتی ترانه ای خوانده می شود ، باید در ذهن شنونده یک حس و تفکر ایجاد کند و بی هدف نباشد . کلامش استخوان داشته باشد . فقط قافیه و ردیف نباشد . معیارهای مختلفی وجود دارد ؛ ولی هر اثری را بر اساس حال و هوای خودم ساختم . یعنی کارهایی که منتشر کردم ، بینشان فاصله ای بوده و صرفا برای تولید کار نکرده ام . فقط برای اینکه حضور داشته باشم ، کار نکرده ام . کاملا با احساس و دلم و رابطه ای که با مردم داشتم و حال و هوایی که از مردم می گرفتم ، کار کرده ام .

 

شما در ترانه هایی که انتخاب می کنید ،  بیشتر به دنبال چه مفاهیمی هستید ؟

کارهای من همیشه یا حماسی یا عرفانی یا عاشقانه بوده است . از کارهای حماسی قطعه ی ” خلیج فارس ” و قطعاتی که با اشعار حضرت مولانا کار شده را می توانم نام ببرم . قطعات عرفانی را هم با اشعار مولانا ، سنایی ، دهلوی و شعرای کلاسیک کار کردم . با وضعیتی که در ترانه و شعر امروز وجود دارد ، می بینیم در قلم آن ها چه عمقی وجود داشته که آثارشان امروز هم تازگی دارد و هیچ وقت کهنه نخواهد شد . در کارهای عاشقانه هم  از شعرای معاصر استفاده کردم مثل قطعاتی که در آلبوم آخرم ” داروگ ” بوده یا مثل ” نفس کشیدن سخته” که سروده ی پدرم بود یا کارهای دیگری که از من شنیده شده است .

 

در بین صحبت هایتان از آلبوم هایتان هم برای ما گفتید . در میان آلبوم های شما آلبوم ” داروگ ” به نوعی متفاوت با سایر آثار شماست ، به نوعی شاهد تغییر سبک و ترانه در این آلبوم هستیم . چرا تصمیم به استفاده از سازهای الکترونیک در آلبوم ” داروگ ” گرفتید ؟

خیلی هم استفاده نکردم . من یک توضیحی بدهم ، آلبوم یا اثری که از من یا هر کسی منتشر می شود ،  معمـولا باید حال و هوای خودش را داشته باشد . انسان ها رو به حرکت اند ، من نمی گویم که خیلی رشد کردم ولی فکر می کنم در مسیری که به آن معتقد هستم ،حرکت می کنم . حال و هوای روزهای ” داروگ ” با حال و هوای روزهای ” هفته عاشقی ” فرق داشت . حتی این آلبومی که مشـغول جمع کردن

آن هستم ، ممکن است با آلبوم های دیگرم خیلی متفاوت باشد . این دلیل بر این نمی شود که من سبکم را عوض کرده ام . صدای من بر روی هر فضایی ،  هر ریتم و هر سبکی از موسیقی باشد ، اگر امضا داشته باشد ، اگر شخصیت و ماهیت داشته باشد ، فکر نمی کنم ماجرا خیلی هم گمراه باشد . اما تنها چیزی که می توانم بگویم این است که شاید در آلبوم ” داروگ ” عاشقانه ها بیشتر و پررنگ تر از سایر آثارم بود ؛ ولی در ” داروگ ” هم از اشعار مولانا و قطعه هایی اینچنینی همچون گذشته داشتیم .

 

آقای نعمت اللهی به نظر شما کدامیک از آلبوم هایتان در بین مردم ماندگارتر شده است ؟

واقعا نمی توانم بگویم . فقط توضیحی می توانم بدهم ، متاسفم برای خیلی از ماجراهایی که در این کشور وجود دارد ، از جمله کمپانی هایی که شاید در گذشته کارهایی را از ما منتشر کرده اند که شاید خیلی روی آن تعصب نداشته اند . شاید خیلی دلشان نمی سوخت که این آثار با چه زحمتی ضبط شده ، چه هزینه ای شده ، چقدر عمر تلف شده ، با چه عشقی وارد بازار شده است . آلبوم های اول من شاید حمایت نشد و به همین خاطر هم کمتر شنیده شد . فکر می کنم خیلی از آثاری که مردم با آن ارتباط برقرار می کنند ، از کارهای گذشته ی من است . مثلا قطعه ” نفس کشیدن سخته ، در آلبوم ” عمو زنجیر باف ” یا قطعه ” دریا ” یا قطعه ” ایران ” که در ” هفته عاشقی ” بوده یا کارهای مثل ” هجرانی ” ، ” باز آمدم ” ، ” خواجه سلام علیک ” یا در آلبوم آخر که کارهای عاشقانه بود مثل ” زخم ” یا ” صبوری ” که به صورت تک آهنگ از من منتشر شد و ویدیوی آن نیز به همراه چند تن از دوستان هنرمند منتشر شد . مجموعا نمی توانم بگویم که کدام آلبومم را بیشتر دوست دارم ، همه ی آن ها مثل بچه های آدم می مانند . انرژی مطلق بر دنیا ، خداوند است و این آثار توسط منِ شاید آینه ی هنرش به وجود آمده ، یعنی من هیچ اختیاری در تولید آثارم نداشته ام . تنها چیزی که می توانم بگویم  این است که به نوعی خواسته ی خودش بوده  و با هر کدامش می توان خاطره ای داشت . اثری که من خیلی دوستش دارم ، شاید فرد دیگری دوستش نداشته باشد . هر کدام از این آثار با انحای مختلف تولید شده  ، طرفدار خودش را دارد و باید به آن ها احترام گذاشت .

 

با توجه به اینکه ویژه نامه ی ما در مورد بهار است  ، کمی در مورد جایگاه بهار در موسیقی با هم صحبت کنیم . بهار در ذهن شما چه مفهومی دارد ؟

فکر می کنم بهار در ذهن همه ی آدمها مفهوم تازگی دارد ، یعنی جایی که می تواند یک خط شروع باشد ؛ با یک دیـــدگاه جدید ، با یکاستارت خیلی بهتر ، می شود انگیزه ها را پر رنگ تر کرد ، می شود کینه ها را دور ریخت ، می شود برای همه آرزوی خوب کرد ، می شود به سلامتی آدم ها فکر کرد ، انرژی فرستاد ، می شود از خدا خیلی چیزها را خواست . نقطه ای است که همه می ایـــستیم و دوباره حـــرکت می کنیم . می خواهیم با یک انرژی جدید حرکت کنیم . در موسیقی هم نقطه ای است که می تواند شروع یک حال خوب باشد . یعنی در سالی که گذشت شاید در جاهایی گمراه بودیم ، شاید اشتباهاتی کردیم ، شاید مردم به یک موسیقی سطحی عادت کردند ، به یک حال و هوای بدون عمق و ریشه . سعی کنیم همه ، ما کسانی که داریم کار می کنیم ؛ نسبت به بهار دقیق تر باشیم و حال بهتری داشته باشیم و آن را در آثارمان منعکس کنیم تا مردم آن را دریافت کنند . همه ی آدم ها باید در هر جایی که هستند با شروع فصل جدید ، سال جدید و یک انرژی جدید ، وارد زندگی شوند ؛ به هم عشق بدهند و برای هم آرزوی بهترین ها را بکنند . برای سلامتی مریض ها ، آدم های گرفتار دعا کنند و دست به دست هم بدهیم تا اتفاقات بد در کشورمان نیفتد ، انرژی بد وجود نداشته باشد ، باید اعتماد داشت و برای آن انرژی صرف کرد .

 

با توجه به مفهومی که شما برای ما ارائه دادید ، در انتخاب ترانه هایتان به چه میزان به المان های بهاری توجه می کنید ؟

من در انتخاب کارهایم یا تولید آثارم واقعا به روز هم فکر می کنم . امکان دارد یک روزِ هفته کاری را بسازم ، شاید حال شنبه ام با یکشنبه خیلی فرق کند . شاید در طول روز هم خیلی حالم عوض شود . من نمی توانم بگویم بهار صرفا در روحیه من تاثیر می گذارد . شاید من در پاییز کاری را می سازم که خیلی دوستش دارم ، یا در زمستان . ولی بهار رنگ خیلی خاصی را به همه ی آدم ها می دهد . شاید من از رنگ پاییز خیلی بیشتر خوشم بیاید ، ولی بهار چیزی است که برای آدم ها باورکردنی است . یعنی شاید شکوفه ها و خیلی چیزهای دیگر همزمان با هم به وجود بیایند . شاید آدم ها از زردی و سردی و خشکی خیلی انرژی خوبی دریافت نمی کنند . از رنگ انرژی خوبی دریافت نمی کنند ، از شکوفایی دریافت می کنند . معیار آدم ها به بهار نزدیک تر است . این موج ، موجی است که عموم مردم در زندگی شان به وجود می آورند . اما در بهار هم بر اساس حال و هوای خود بهار کار کردم . فکر می کنم شاید خیلی از بهارها هم کار نکردم یعنی سعی کردم برای بقیه فصل های سال انرژی بگیرم .

اگر بخواهید بهاری ترین آهنگی را که تا به امروز خوانده اید را برای ما نام ببرید ، کدام آهنگ را انتخاب می کنید ؟

بهاری ترین کاری  که می توانم نام ببرم شـاید ” مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم / دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم ” یا ” باز آمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم / وین چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشکنم ” . این قطـعه را هم فکر می کنم در بهار ساختم یعنی حال و هوای بهاری داشت  .

 

خاطره ای از بهار یا نوروز برای ما بگویید .

شاید دومین بار است که این خاطره را می گویم . همیشه وقتی جرقه ها و حال و هوای نزدیک شدن به بهار در شهر و کشور اتفاق می افتد ، موج مردم برای آماده شدن  سال جدید در شهر است ، ترانه ی ” بوی عیدی ” فرهاد مهراد همیشه در ذهن من تکرار می شود . این بهترین خاطره است چون از کودکی فکر می کنم همه ی ما با آن خاطره داریم .

 

و به عنوان سوال پایانی از برنامه هایی که در سال ۹۴ دارید ، برای ما بگویید .

اگر نفسی باقی باشد ، واقعا دلم می خواهد که به این مردم خدمت کنم . تمام تلاشم این است که کاری تولید کنم که اندازه منتشر شدن باشد . شاید بتوانم کاری را انجام بدهم که لایق این همه محبت باشد . امیدوارم بتوانم کار خوب انجام دهم ، کنسرت خوب برگزار کنم ، با وسواس و دقت آلبوم خوب منتشر کنم . امیدوارم به گونه ای اسمم در تاریخ موسیقی باقی بماند و امیدوارم مثل خیلی از گذشته گان ، بزرگان موسیقی کشور ، که این روزها خیلی در صحنه حضور ندارند ، کارهای ماندگارتولید کنم .

مطالب مرتبط

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

8 + بیست =