او استاد سادگی است

به بهانه درگذشت استاد محمدرضا لطفی که ساده تنهایمان گذاشت.mohr ekhtesasi

او پیچیدگی را مغلوب می کند .

ساده است و روان !

او تجسم این شعر سهراب سپهری است که : ” ساده باشیم…چه در باجۀ یک بانک… چه در زیر درخت! “

و من از میان همه سازهایی که می نوازد و لحن ساده و گیرای کلام و آوازش، عاشقانه صدای پایش را دوست دارم! که ساده در راهروی مکتب خانه، دمپایی به پا، راه می رود و می آید و سادۀ سادۀ ساده ، برایمان و برای هر کسی که آنجا ، در سالن انتظار مکتب خانه نشسته است، کنسرت برگزار می کند. به همین سادگی!

او پیچیدگی را مغلوب می کند.

او استادِ سادگی است.

او وقتی روی زمین نشسته است و تو از نزدیک کمانچه نوازی اش را می بینی، چنان ساده می نوازد که انگشتانش را نمی بینی و گویی ساز خودش به حرف می آید .

او وقتی تار می نوازد و یا دف به دست می گیرد ، هر کسی فکر می کند که می تواند نوازندۀ خوبی بشود، چرا که نوازندگی را “ساده” می نوازد .

و سه تار که می نوازد… سادۀ ساده تار ِ روح و جانت را به تسخیر در می آورد.

و من هنوز هم ، همین الآن هم، صدای پایش را می شنوم…

و صدایش را که ساده ، لباسی را که پوشیده ای تحسین می کند…

و صدایش را که از در که وارد می شوی تو را به سمت خود می خواند ، که تار بنوازد برای تو و سایرین…

و صدایش را که به سادگی برای شاگردانش پدری می کند…

و صدایش را که…

و صدایش را که زودتر از تو سلام می دهد …

و صدایش را که می خواند : ” صدای خون، در آواز تذرو است…” …

و صدایش را که می خندد…

و صدایش را که از کمردرد می گوید…

و صدایش را که می گوید می روم اروپا درمان کنم…

و صدایش را که با تو خداحافظی می کند و سفارش می کنندت به تمرین ِ بیشتر…

همین!

ساده!

و رفت…

او پیچیدگی ِ مرگ را هم مغلوب کرد.

محمدرضا لطفی، ساده مُرد !

                                                              نویسنده ی مهمان: الهام صادقی

مطالب مرتبط

۵ دیدگاه‌

  1. فرخ لقا کشوری گفت:

    ممنون از نوشته ی ارزنده تون خانم صادقی
    خیلی احساسی و با وقار نوشتید

  2. ف . ق گفت:

    سلام
    به نظر میاد شاگردشون باشید !؟
    (از نوشتتون میگم اینو)
    امید وارم بتونید جای خالی ایشون رو پر کنید
    موفق باشید

  3. سیروان گفت:

    موافقم با شما
    واقعا ایشون استاد سادگی بودن
    روحشون شاد

  4. رکسانا گفت:

    آخی خیلی خوب و با احساس نوشته بودید .
    کاش منم میتونستم مث شما اینقد ناز بنویسم

  5. لادن گفت:

    شما چن وقته شاگردشون هستید ؟؟
    چه سازی میزنید ؟؟
    بعد مرحوم شدن استاد چه اتفاقی واسه کلاسشون می افته ؟؟

پاسخ دادن به ف . ق لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 − سه =