تارِ لطفی عدۀ زیادی را به موسیقی جذب کرد

یادداشت زیر به قلم استاد کیوان ساکت در ویژه نامه اختصاصی هفت گاه به مناسبت اولین سالگرد درگذشت استاد محمدرضا لطفی ، با عنوان ” پس از لطفی … ” منتشر شده است . برای دریافت ویژه نامه ” پس از لطفی… ” اینجا را کلیک کنید .هفت گاه

کیوان ساکت

اردیبهشت سالگرد درگذشت یکی از نوازندگانی است که در یک برهه از زمان تاثیر بسزایی در نوازندگی تار گذاشت و عده زیادی را به موسیقی جذب کرد .
به گمان من دوره ی هنری استاد محمدرضا لطفی را می توان به سه دوره تقسیم بندی کرد .
نخستین دوره باز می گردد به دوران بازسازی آثار قُدَما نظیر مرتضی خان نی داود و کارهای مشترک وی باخانم قمرالملوک وزیری که حاصل این دوره یک سری اثر ضبط شده با صدای خانم هنگامه اخوان است . دوره ی بعدی کارهای ماندگاری است که حاصل همکاری استاد محمدرضا لطفی با استاد محمدرضا شجریان است که این دوره را شاید بتوان پر بارترین و درخشان ترین دوره ی کارهای وی به شمار آورد . در این دوره است که آثاری نظیر ” عشق داند ” در ابوعطا و راست پنجگاه جشن هنر و افشاری و چند اثر دیگر و از جمله دو نوازی تار و تنبک ( استاد ناصر فرهنگ فر ) در سه گاه که بعد ها به اسم بسته نگار منتشر شد که  همگی از جمله بهترین آثار وی بشمار می روند و بیشترین تاثیرگذاری را داشت و شاید به جرات بتوان ادعا کرد اشتهار وی مدیون این سری کار است . هر چند نقش فزاینده استاد هوشنگ ابتهاج را در اوج گیری فعالیت های آقای محمدرضا لطفی نمی توان نادیده گرفت . در همین دوره بود که با اوج گیری قیام مردم علیه حکومت پهلوی و پیوستن محمدرضا لطفی به این جنبش و انقلاب با ساختن سرودهای انقلابی با که با صدای استاد شجریان خیلی زود بر سر زبانها افتاد بیش « سپیده » صدای اساتید شجریان و شهرام ناظری مانند سرود از پیش اشتهار یافت ، ( هر چند در کنار این سرود ، سرود مرگ بر آمریکا از سست ترین ترین سرود های ساخته وی بود ) به جرات می توان گفت که سرودهای ساخته استاد لطفی در تهیج مردم در پیوستن به انقلاب نقش موثری ایفا کرد .

دوره سوم ؛ با رفتن وی از ایران برابر مدت حدود ۲۰ سال شکل می گیرد که تغییر سمت و سوی سیاسی و عقیدتی و بالطبع رنگ و بوی نوازندگی وی نشان از دگرگونی های متعدد فکری و روحی وی دارد . کارها و آثار این دوره از لحاظ کیفیت هنری به پایه دو دوره ی ذکر شده پیشین نمی رسند . تا آنجائی که به یادم هست از گفته های خود ایشان در چند جلسه ای که ملاقات داشتیم و ذهن کنجکاو و پر از پرسش من لبریز از سوال بود ؛ در پاسخ به این که به کدام یک از نوازنده ها علاقه مند هستند به صراحت از زنده یاد لطف الله مجد نام می برد و این پرسش که در اوان انقلاب ( اواخر دوره ی دوم ) از ایشان شد زمانی بود که مدت کوتاهی پس از آن به قصد اروپا و آمریکا ایران را ترک کرد .

در آثار دوره اول هنری ، وی بیشتر وامدار نواخته های کسانی : مرتضی نی داود و شیوه قُدَما ( از درویش خان به بعد ) بود .

ولی چنانکه پیشتر از وی نقل کردم در دوره دوم تاثیر هنرمندانی نظیر لطف الله مجد ( که ابتدای انقلاب فوت کرد ) در تار و استاد ابوالحسن صبا در سه تار بود . البته در تار هرچند بیشتر تحت تاثیر لطف الله مجد بود ولی بی تاثیر از ساز کسانی نظیر مرتضی نی داود نیز نبود . آثار هنری لطفی پس از ترک ایران به دلیل تموج فکری هرگز به پایه دوره های قبل از آن نمی رسد .

شاید به غیر از تموج روحی ، عامل دیگر دوری از وطن که سرچشمه آبشخور حالات و احساسات هنری هر هنرمند است به ویژه هنرمندان سنت گرا که بیش از دیگران به آب و خاک وابسته هستند . زمانی که استاد محمدرضا لطفی ایران را ترک کرد در اوج شهرت و توان بود ولی در برگشت در حالی که حدود بیست سال از وطن دور بود با نسلی رو برو شد که خواست ها و نیاز هایش به کلی با زمان جوانی وی متفاوت بود و این چیزی بود که شاید هرگز استاد لطفی یا انتظارش را نداشت یا به آن فکر نمی کرد . از این جهت در مصاحبه های نخستین خود ، بی پروا اغلب یاران دیرین را به باد انتقاد گرفت و با واکنش برخی نیز رو برو شد . به هرحال استاد لطفی اکنون روی در نقاب خاک کشیده است و یاد وی و آثار زیبای وی در خاطر ها و حافظه تاریخی این سرزمین خواهد ماند .

مطالب مرتبط

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 × سه =