۱۲ اردیبهشت، سالروز بزرگداشت استاد محمدرضا لطفی

اشاره : یادداشت زیر به قلم استاد علی اکبر شکارچی در ویژه نامه اختصاصی هفت گاه به مناسبت اولین سالگرد درگذشت استاد محمدرضا لطفی ، با عنوان ” پس از لطفی … ” منتشر شده است . برای دریافت ویژه نامه ” پس از لطفی… ” اینجا را کلیک کنید .

mohr-ekhtesasiعلی اکبر شکارچی

مَرساتی دَر چو داخت لَه جَرگِم             سنگ بو و بالین گِل بو و بَرگِم

ترجمه : مگر زمانی داغ تو از دل ما برود ، که سنگ بالین و گِل بر روی ما ریخته شود

یک سال گذشت .
دیدن عکس او ، یاد او و شنیدن موسیقی اش ، مرا به شدت بغض آلود و گریان می کند ؛ نمی دانم این چه سِحری است که یاد او با من می کند ؟!

می گویند : خداوند در ذات بشر نیروئی از جنس زمستان و بهار نهاده است ، در هنگامه ای که زمستان بند برف و یخ ، بر پای درخت و درّه و سخره محکم و جان گیر بسته است ؛ طبیعت رویش و شکوفائی را با نام بهار در عمق جان هر جماد و جنبنده ای تدارک می بیند ؛ و ما انسان ها هم همین طور ، پس از مرگ هر عزیزی ، از دل هر غم و اندوه ژرفی ، شادمانی و سرور بر ما عارض می شود . علاوه بر آن برخلاف موجودات دیگر ، انسان ، گاه مثل درختی آرام و بی جنبش است و گاه مثل سروی که نسیم و طوفان او را می چرخاند و می گرداند و می تکاند، یک دلِ ماتم زده در مرگ عزیزان دارد و یک دل و احوال دیگر شادمان که می رویاند و می شکفد . این دگرگونی و تغییر احوال که همیشه همراه انسان هوشمند و باعاطفه است ، بدان می ماند که دو نفر دست بر گردن یکدیگر ، در جاده ای بی انتها می روند و می روند و کوچک و کوچک تر می شوند تا نیست و ناپدید شوند . یکی دو نسل که بگذرد ، عاطفه و یاد و خاطره مثل آب پریشان ، ته نشین می شود و آیندگان عکس رخ یار در پیاله می بینند . پیاله ای که با اشک چشم گذشتگان پُر شده است .

و من جان می گیرم و سرمستم از یاد و آثار میرزاحسینقلی ، علی اکبرخان شهنازی ، درویش خان ، طاهرزاده ، اقبال آذر ، حسین خان اسماعیل زاده ، قمرالملوک وزیری و… بی دیدن روی آنان .

محمدرضا هم ما را گریاند و به ماتم کشاند و سوخت و رفت . هرکس با اندیشه و خیال خود از او خاطره ای را که بدان دل بسته و موافق نظرش است در سینه می پرورد ؛ و روزگار هم فارغ از هر جنجالی با صبوری و انصافِ تمام ، از گذشته و آثارش یادگاری در خور و شایسته نسل آیندگان ، مدوّن می کند و پیش روی آیندگان می گذارد .

خیلی از دوستان و موسیقی شناسان در این یک سال ، از محمدرضا و کار و خدمات به جای مانده از او سخن گفتند و نوشتند ؛ بدین دلیل ، من سخن کوتاه می کنم و بر یال تاریخ می نشینم و چشم به راه می مانم تا نسیم تاریخ ، پیغام دوست برساند به هر آن کس که چشم به راه اوست .

آرزو دارم جامعۀ موسیقی ایران ، همراهان ، دوستان ، شاگردان ، علاقه مندان و عزیزان استاد زنده یاد محمدرضا لطفی هرگز غم نبینند .

گوارای وجودتان آنچه از آن استاد کم نظیر آموختید …

                           پُر رهرو باد ، کار و موسیقی و اندیشۀ مردم گَرای او …

 

علی اکبر شکارچی
۹۴/۱/۳۱ 

مطالب مرتبط

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 + سیزده =