استاد ارژنگ کامکار : لطفی راه دوری نرفته است …

اشاره : یادداشت زیر به قلم استاد ارژنگ کامکار در ویژه نامه اختصاصی هفت گاه به مناسبت اولین سالگرد درگذشت استاد محمدرضا لطفی ، با عنوان ” پس از لطفی … ” منتشر شده است .

برای دریافت ویژه نامه ” پس از لطفی… ” اینجا را کلیک کنید . 

اختصاصی هفت گاههفت گاه

در دهه پنجاه بود که با استاد محمدرضا لطفی آشنا شدم . شاید هم قبل از آن . دقیقا یادم نیست . اما صدای ساز او را دقیقا یادمه . حالت و قیافه متین و آرام و مطمئن وی را یادمه . حتی اولین باری که برای ما تار نواخت . قدرت و صراحت و زیبایی مضراب او به حدی عالی بود و در اوج بود که در اجرای پیچیده ترین قطعات با سرعت بسیار بالا فقط لبخندی می زد و امکان نداشت که نتی را و انگشتی را اشتباهاً بر پرده های تار بگذارد . هر آنچه را که در یک آن به قلبش و ذهنش می آمد ، فوراً بر ساز اجرا می کرد بدون کمترین ترس و تردیدی . احساس عمیق و خلاقیت و اطمینان و باور به آنچه می نواخت و چهره جدی با کمی لبخند … یادش گرامی باد . هنگامی که ساز مینواخت و آوازی می زد ( بدون ریتم ) ، من شگفت زده و احساساتی می گفتم به به … به به … لطفی فوراً به من نگاه می کرد و با لبخندی یک قطعه ریتمیک را شروع می کرد ( منظورش این بود که برو تنبک را بیار و بزن ) . به ندرت می توان نوازنده ای یافت که بتواند عوامل بزرگ ایجاد کننده یک اثر هنری را ( که گاه متناقض هم هستند )یکجا بهم آمیزد و همه عوامل را زنده و فعال و خلاق در لحظه به کار ببرد . چیزی که آن را بداهه نوازی خلاق می گوییم . و لطفی استاد بزرگی در این کار بود . او در حالی که موسیقی سنتی وبر اساس ردیف موسیقی  سنتی کار می کرد ، در زمان حال زندگی می کرد و از همه انواع موسیقی جدی و درست امروزی و شعر و ادبیات کلاسیک یا نو با خبر بود و در آثارش از آنها بهره می گرفت .
در سالهای آخر دهه پنجاه بود که ترانه ای را ساخته بود و برای ما ( من و خواهرم قشنگ ، که در آن هنگام همسر لطفی بود ) با تار نواخت . آهنگ بسیار زیبایی بود بر روی شعر نیما به نام داروگ . با هم گفتگو می کردیم که اگر این آهنگ را محمدرضا شجریان با آن صدای دلنشین و زیبایش بخواند دیگر … عالی می شه …که بعدها خوانندگی آن را به استاد محمدرضا شجریان سپرد و شجریان البته با اکراه آنرا خواندند … عرض کردم اکراه چون در آن زمان استاد شجریان میانه خوبی با شعر نو نداشتند و بیشتر بر حافظ و بزرگان دیگر شعر کلاسیک تاکید داشتند . کار داروگ پخش شد و مورد استقبال قرار گرفت . از لطفی ،که آدم آزاده و خلاق و توانمندی در کارش بود ( در ضمن پایبندی به موسیقی سنتی و ردیف ) بعید نبود و انتظار می رفت که به هنگام شروع انقلاب و پس از انقلاب به سوی آن نوع موسیقی بیاید که همه می دانیم چیست … (ایران ای سرای امید… و…. و … ) ما هم ( کامکارها ) از همان اوایل با او بودیم و در این حرکت نوین سرودها و آهنگها و جریان موسیقی پس از انقلاب سهیم بودیم . در تمامی آن سالهایی که در کنار لطفی بودیم کمترین دلخوری و مشکل یا ادعایی در مورد برخورد های هنری یا اقتصادی کار نداشتیم و نداریم … لطفی از نظر گروهی و سرپرستی گروه هم نمونه خوبی بود … صحبت در مورد استاد لطفی و از خاطرات خوش با او بسیار بسیار است ، به هنگامش می گوییم .
روحش شاد . بخشی از روح من هم رفت . لطفی همین جاست . راه دوری نرفته . هر کجا عشق به موسیقی هست و سازی و کنسرتی هست لطفی هم هست ……. زخم روحم از رفتن دوست عزیزم پرویز مشکاتیان التیام نیافته بود که … لطفی هم …

مطالب مرتبط

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

8 − دو =