دکتر محمدرضا خاکی : “استاد لطفی در موسیقی سنتی و معاصر ایران تغییرات مهمی ایجاد کردند.”

اشاره : نوشته زیر ” مصاحبه گونه ” ای است با دکتر محمدرضا خاکی ، مدرس ، نویسنده و کارگردان تئاتر که در ویژه نامه اختصاصی هفت گاه ، به مناسبت اولین ســــالگرد درگذشت اســـتاد محمدرضا لطفی با عنوان ” پس از لطفی… ” منتشر شده است .

برای دریافت ویژه نامه ” پس از لطفی … “ اینجا را کلیک کنید .

اختصاصی هفت گاهدکتر محمدرضا خاکی

هم از جشن هنر شیراز و هم از کنسرت ایشان خاطره دارم . کنسرتی بود در مایه ی نوا که اگر اشتباه نکنم خانم پریسا خواندند و یکی از خاطره انگیزترین کنسرت های موسیقی در زندگی من بود که در ذهنم باقی مانده است . فکر می کنم کار را آقای پایور تنظیم کرده بود و آقای لطفی تار می زدند که در حافظیه اجرا شد و بسیار خاطره انگیز بود .
از آثار ایشان یکی از کارهایی که برای من خیلی جالب بود مربوط به پیش از انقلاب است ، برنامه ای به اسم ” گلچین ” که هر هفته در رادیو پخش می شد ، در آن زمان برای اولین بار صدای یکی از خانم ها که شبیه ” قمر ” می خواندند را شنیدم که الان به خارج رفته اند و اسمشان را در خاطر ندارم. استاد لطفی قطعات را بازنویسی و بازسازی کرده بودند و این خانم می خواندند و از تصنیف های خیلی قدیمی بود که قمر الملوک وزیری خوانده بود و ایشان هم بازخوانی کرده بودند . بسیار برایم جالب بود که به لحاظ صدا و حجم صدا شبیه قمر بود . اگر اشتباه نکنم خانم هنگامه ی اخوان بودند .
آن موقع آن تصنیف را محمدرضا لطفی تنظیم کرده بود و ایشان می خواندند . بخصوص هم خود تنظیم مجدد تصنیف و هم آواز با صدای خانم هنگامه اخوان که در نوع خودش تازگی داشت ، جالب بود .
من لطفی را بیشتر با تارش می شناسم . ما در یک دوره ای تقریبا دو یا سه سال قبل از انقلاب در دانشکده ، با هم بودیم . البته آقای لطفی از نظر سال تحصیلی کمی جلوتر بودند و من آن زمان با مرحوم مشکاتیان و آقای علیزاده و دوستان دیگر همکلاس بودم . ولی به هر حال حیف که ایشان فوت شده است و به نظر من ، درباره ی آدمی مثل محمد رضا لطفی باید اساتید موسیقی سخن بگویند . من فقط یک شنونده هستم نه بیشتر .
ولی ایشان تغییر و تاثیر بسیار مهمی روی موسیقی سنتی و معاصر ایران ایجاد کردند ؛ البته ایده هایی از آن مربوط می شود به مرکز حفظ و اشاعه ی موسیقی ، که آن زمان و پیش از انقلاب راه افتاده بود و بعد حضور آدم هایی مثل آقای لطفی و بعد ها آقای علیزاده ، همین طور پرویز مشکاتیان که این افراد از لحاظ ارکستراسیون و از لحاظ انتخاب موسیقی و به لحاظ انتخاب شعر یک کار خیلی خیلی جدی کردند .

می توان گفت آقای لطفی هم به عنوان یکی از بهترین نوازنده های تار ، سبکی برای خود داشتند و تقریبا می شود نواختن تار توسط ایشان و صدای سازشان در میان سایر صداهایی که از تار شنیده می شود به خوبی قابل تشخیص است ، چرا که در نواختن خود سبک داشتند .
و اما در مورد موسیقی ایران پس از لطفی ؛ اگر هر چیزی را رها کنیم ، تخته ای می شود که روی امواج به هر سمتی می رود . موسیقی هم مثل همین است . اگر توجه نشود و اگر آن دقت ، تلاش ، توجه ، تحقیق و حمایت در هر چیز هنری ، حالا موسیقی که جای خود را دارد ؛ نباشد به بیراهه می رود و دستخوش امواج می شود . به هر حال موسیقی ایرانی بخشی از میراث مهم فرهنگی کشور ماست و خوشبختانه امروزه اساتید با دانش بسیاری داریم که تحصیلات موسیقایی دارند و موسیقی را هم خوب می شناسند . چنین آدم هایی هستند که می توانند ضامن حفظ این موسیقی و ارزش های آن باشند .
به هر حال باید بگویم که جزء کسانی هستم که فکر می کنم ، چه موسیقی ، چه تئاتر و چه هر شکل سنتی فرهنگی ، نیازمند این است که اول در شکل اورجینال ( اصلی ) آن حفظ شود و دوم این که قابلیت تحول و جستجو در آن ، توسط متخصصین دنبال شود . کاری که به نظرم بسیاری از این هنرمندان معاصر کمابیش تا جایی که توانسته اند انجام داده اند .
در مورد موسیقی هم همین طور است . منتها موسیقی یک ویژگی دارد که خیلی خاص است چون امروز موسیقی به دلیل تکنولوژی خیلی در دسترس است و تبدیل به سی دی می شود و در همه جا می توان به آن گوش داد . می شود یک موسیقی که گوش نواز نیست را به عنوان یک بدل به جای اصل داده شود و گوش ها هم عادت می کنند . از این نظر همیشه لازم است که هر پدیده فرهنگی که جزء ارزش های معنوی ، میراث فرهنگی و هنری یک جامعه محسوب می شوند توسط صاحبان فن ، آشنایان ، متخصصین و خوانندگان حفظ شود . طبیعتا در مورد موسیقی دیگر تبدیل به چیز خاصی می شود که در جامعه امروز رسانه نقش مهمی در اشاعه و توسعه ی آن دارد که چه چیز را اشاعه و توسعه دهند .

مطالب مرتبط

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوازده − یازده =