لطفی ِ دیگری باز خواهد آمد .
اشاره : نوشته زیر ” مصاحبه گونه ” ای است با استاد احمد اره سازان که در ویژه نامه اختصاصی هفت گاه ، به مناسبت اولین سالگرد درگذشت استاد محمدرضا لطفی با عنوان ” پس از لطفی… ” منتشر شده است .
برای دریافت ویژه نامه ” پس از لطفی … “ اینجا را کلیک کنید .
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را / تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید
یک سال از رفتن استاد لطفی می گذرد . یک سالی که طولانی گذشت ! بسیار طولانی …
در پی نوشتن مطلبی برای ویژه نامه هستم . اما دستم به قلم نمی رود ! چه باید بنویسم ؟! از نبودن هایش ؟! از خوابیدن ساعت ها ؟! از رکودی که حس می کنم ولی رهایی پیدا نمی کنم ؟!
به سمت مکتب خانه سرازیر می شوم . می دانم هنوز هم آنجا می توانم جواب سوالاتم را دریابم !
وارد کارگاه ساز می شوم ، آقای اره سازان را که می بینم با لبخند می گویند پیِ مطلب امسال آمده ای ؟!
می خندم و آماده ی پرسیدن می شوم ! پرسیدنِ از استاد لطفی ، از وقتی که بودند ، از اوضاع پس از لطفی ، از مکتب خانه ، از شاگردان استاد !
می گوید خودت بنویس … بنویس که لطفی ِ دیگری باز خواهد آمد ! معلوم نیست چند سال طول بکشد ، اما زمانه ناگزیر از این اتفاق است !
می گوید جبر تاریخ این گونه است که ما کار را به نسل های آینده بسپاریم و بالاخره روزی فراخواهد رسید که موسیقی ما یک لطفیِ دیگر ببنید ، اما ممکن است سال ها طول بکشد تا کمیت ها جمع شوند و به یک باره به کیفیتی برسند ! اما مگر نه این که بعد از میرزا حسین قلی کسی فکر نمی کرد که فرد دیگری بیاید ؟! اما لطفی آمد ، هر چند زمان برد ، اما آمد !
امروز هم همین گونه است ، علاوه بر این که سرعت تغییرات افزایش یافته و حتما زودتر کسی خواهد آمد !
می گوید بشر هیچ وقت عقب گرد نداشته است ، نمی توان به چند دقیقه ی قبل بازگشت ، پس مسـیری هم که طی شده است ، باقی می ماند . شاید رکود و توقفی کوتاه مدت باشد ، شاید افرادی دانسته یا از روی نادانی جلوی رشد را بگیرند ، اما در نهایت زمانه ناگزیر از این رشد است .
می گوید از لطفی بنویس اما نه با احساس که با منطق !
می گویم این روزها خیلی ها از لطفی حرف می زنند ، انتقاد می کنند و یا حتی گاهی تخریب !
بسیاری هم محافظه کاری می کنند !
می گوید : وقتی در جمعی کسی قدش از بقیه بلندتر باشد ، سنگ های پرتاب شده اول به او اصابت می کند و این طبیعی است . لطفی تبدیل به یک متر شده است که دیگران با او سنجیده می شوند و این اتفاق بدی نیست !
می گوید لطفی ، مکتب میرزا عبدالله را قبول داشت و معتقد بود در مسیر که قرار بگیری دیگر ناگزیر هستی به رفتن ! امروز هم به همین شکل است . شاگردان لطفی در مسیر قرار گرفته اند و اکنون هر کدام می توانند قدمی بردارند . این که امروز مکتب خانه میرزا عبدالله باز است گواه همین امر است .
می گویم انشالله که باز بماند …
و او می خندد …